نمایش 1–25 از 194 نتیجه
تلویزیون (TV) یک رسانه مخابراتی برای انتقال تصاویر متحرک و صدا است. علاوه بر این، این اصطلاح می تواند به یک تلویزیون فیزیکی به جای رسانه انتقال اشاره کند. تلویزیون یک رسانه جمعی برای تبلیغات، سرگرمی، اخبار و ورزش است. این رسانه توانایی بیش از “پخش رادیویی” را دارد که به سیگنال صوتی ارسال شده به گیرنده های رادیویی اشاره دارد.
تلویزیون در دهه 1920 به صورت آزمایشی خام در دسترس قرار گرفت، اما تنها پس از چندین سال توسعه بیشتر، فناوری جدید برای مصرف کنندگان به بازار عرضه شد. پس از جنگ جهانی دوم، شکل بهبود یافته پخش تلویزیونی سیاه و سفید در بریتانیا و ایالات متحده رایج شد و دستگاه های تلویزیونی در خانه ها، مشاغل و موسسات رایج شد. در طول دهه 1950، تلویزیون رسانه اصلی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی بود.[1] در اواسط دهه 1960، پخش رنگی در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای توسعه یافته دیگر معرفی شد.
در دسترس بودن انواع مختلف رسانه های ذخیره سازی آرشیو مانند نوارهای Betamax و VHS، LaserDisc ها، هارد دیسک های با ظرفیت بالا، سی دی، دی وی دی، درایوهای فلش، دی وی دی های HD با کیفیت بالا و دیسک های Blu-ray و ضبط کننده های ویدئویی دیجیتال ابری را فعال کرده است. بینندگان برای تماشای مطالب از پیش ضبط شده (مانند فیلم) در خانه در برنامه زمانی خود. به دلایل بسیاری، به ویژه راحتی بازیابی از راه دور، ذخیره سازی برنامه های تلویزیونی و ویدیویی اکنون در فضای ابری نیز انجام می شود (مانند سرویس ویدیوی درخواستی نتفلیکس). در آغاز دهه 2010، انتقال تلویزیون دیجیتال به میزان زیادی محبوبیت خود را افزایش داد. پیشرفت دیگر حرکت از تلویزیون با کیفیت استاندارد (SDTV) (576i، با 576 خط رزولوشن در هم آمیخته و 480i) به تلویزیون با کیفیت بالا (HDTV) بود که وضوح بسیار بالاتری را ارائه می دهد. HDTV ممکن است در فرمت های مختلف ارسال شود: 1080p، 1080i و 720p. از سال 2010، با اختراع تلویزیون هوشمند، تلویزیون اینترنتی دسترسی به برنامههای تلویزیونی و فیلمها را از طریق اینترنت از طریق سرویسهای پخش ویدئو مانند Netflix، Amazon Prime Video، iPlayer و Hulu افزایش داده است.
در سال 2013، 79 درصد از خانوارهای جهان تلویزیون داشتند.[2] جایگزینی صفحهنمایشهای قبلی لوله پرتو کاتدی (CRT) با فناوریهای جایگزین فشرده، کممصرف، با صفحه تخت مانند LCD (هم نور پسزمینه فلورسنت و هم LED)، نمایشگرهای OLED و نمایشگرهای پلاسما یک انقلاب سختافزاری بود که با آغاز شد. مانیتورهای کامپیوتر در اواخر دهه 1990. اکثر تلویزیون های فروخته شده در دهه 2000 صفحه تخت و عمدتاً LED بودند. تولیدکنندگان بزرگ اعلام کردند که CRT، پردازش نور دیجیتال (DLP)، پلاسما، و حتی ال سی دی های فلورسنت با نور پس زمینه را تا اواسط دهه 2010 متوقف می کنند.[3][4] LED ها به تدریج با OLED جایگزین می شوند. همچنین، تولیدکنندگان بزرگ به طور فزاینده ای تولید تلویزیون های هوشمند را در اواسط دهه 2010 آغاز کردند.[6][7][8] تلویزیون های هوشمند با عملکردهای یکپارچه اینترنت و وب 2.0 در اواخر دهه 2010 به شکل غالب تلویزیون تبدیل شدند.[9]
سیگنال های تلویزیونی در ابتدا فقط به عنوان تلویزیون زمینی با استفاده از فرستنده های تلویزیونی با فرکانس رادیویی پرقدرت برای پخش سیگنال به گیرنده های تلویزیونی منفرد توزیع می شدند. از طرف دیگر سیگنال های تلویزیونی توسط کابل کواکسیال یا فیبر نوری، سیستم های ماهواره ای و از دهه 2000 از طریق اینترنت توزیع می شوند. تا اوایل دهه 2000، این سیگنال ها به عنوان سیگنال های آنالوگ مخابره می شدند، اما انتظار می رفت که انتقال به تلویزیون دیجیتال تا اواخر دهه 2010 در سراسر جهان تکمیل شود. یک تلویزیون استاندارد از چندین مدار الکترونیکی داخلی، از جمله یک تیونر برای دریافت و رمزگشایی سیگنال های پخش تشکیل شده است. یک دستگاه نمایشگر بصری که فاقد تیونر است، به درستی به جای تلویزیون، مانیتور ویدئو نامیده می شود.
کلمه تلویزیون از یونانی باستان τῆλε (tele) “دور” و لاتین visio “دیدن” گرفته شده است. اولین استفاده مستند از این اصطلاح به سال 1900 باز می گردد، زمانی که دانشمند روسی کنستانتین پرسکی آن را در مقاله ای به زبان فرانسه در اولین کنگره بین المللی برق ارائه کرد که از 18 تا 25 اوت 1900 در نمایشگاه بین المللی جهانی در سال 1900 برگزار شد. پاریس.
نسخه انگلیسی این اصطلاح برای اولین بار در سال 1907 تأیید شد، زمانی که هنوز “…یک سیستم نظری برای انتقال تصاویر متحرک از طریق سیم های تلگراف یا تلفن” بود.[10] این «…به زبان انگلیسی شکل گرفت یا از تلویزیون فرانسوی به عاریت گرفته شد.»[10] در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، «…پیشنهادهای دیگر برای نام فناوری فرضی آن زمان برای ارسال تصاویر از راه دور، تله فوتو بود. (1880) و televista (1904).»[10]
مخفف TV مربوط به سال 1948 است. استفاده از این اصطلاح به معنای «تلویزیون به عنوان یک رسانه» به سال 1927 برمی گردد.[10]
اصطلاح تلویزیونی بیشتر در بریتانیا رایج است. اصطلاح عامیانه “لوله” یا “لوله بوب” از لوله پرتو کاتدی حجیمی گرفته شده است که تا زمان ظهور تلویزیون های صفحه تخت در اکثر تلویزیون ها استفاده می شد. یکی دیگر از اصطلاحات عامیانه تلویزیون «جعبه احمق» است.[11]
سیستمهای انتقال فاکس برای عکسهای ثابت روشهای اسکن مکانیکی تصاویر را در اوایل قرن نوزدهم آغاز کردند. الکساندر بین بین سالهای 1843 و 1846 دستگاه فکس را معرفی کرد. فردریک باکول یک نسخه آزمایشگاهی کارآمد را در سال 1851 نشان داد. Gottlieb Nipkow دیسک Nipkow را در سال 1884 در برلین پیشنهاد و ثبت اختراع کرد.[12] این یک دیسک چرخان با الگوی مارپیچی از سوراخ ها در آن بود، بنابراین هر سوراخ یک خط از تصویر را اسکن می کرد. اگرچه او هرگز یک مدل کارکرد از سیستم نساخت، اما تغییرات دیسک چرخان “شطرساز تصویر” Nipkow بسیار رایج شد.[13] کنستانتین پرسکی کلمه تلویزیون را در مقاله ای که برای کنگره بین المللی برق در نمایشگاه بین المللی پاریس در 24 اوت 1900 خوانده شد، ابداع کرده بود. با این حال، تا سال 1907 بود که پیشرفتها در فناوری لامپ تقویتکننده توسط لی دو فارست و آرتور کورن، در میان دیگران، این طراحی را عملی کرد.[15]
اولین نمایش انتقال زنده تصاویر توسط ژرژ رینوکس و آ. فورنیه در پاریس در سال 1909 انجام شد. ماتریسی از 64 سلول سلنیومی که به صورت جداگانه به یک کموتاتور مکانیکی متصل شده بودند، به عنوان شبکیه الکترونیکی عمل می کرد. در گیرنده، نوعی سلول کر نور را تعدیل میکرد و مجموعهای از آینههای با زاویهای متفاوت که به لبه یک دیسک چرخان متصل شده بودند، پرتو مدولهشده را روی صفحه نمایش اسکن کردند. مدار جداگانه تنظیم هماهنگ سازی. وضوح 8×8 پیکسل در این نمایش اثبات مفهوم برای انتقال واضح حروف الفبا کافی بود. یک تصویر به روز شده “چند بار” در هر ثانیه مخابره می شد.[16]
در سال 1911، بوریس روزینگ و شاگردش ولادیمیر زووریکین سیستمی ایجاد کردند که از یک اسکنر مکانیکی آینه-درام برای انتقال، به قول زوریکین، «تصاویر بسیار خام» از طریق سیمها به «لوله براون» (لوله پرتو کاتدی یا «CRT» استفاده میکرد. ) در گیرنده. تصاویر متحرک امکان پذیر نبود، زیرا در اسکنر: “حساسیت کافی نبود و سلول سلنیومی بسیار کند بود”.[17]
در سال 1921، ادوارد بلین اولین تصویر را از طریق امواج رادیویی با بلینوگرافی خود ارسال کرد.[18]
برد در سال 1925 با تجهیزات تلویزیونی و آدمک های “جیمز” و “استوکی بیل” (راست)
در دهه 1920، زمانی که تقویت تلویزیون عملی شد، مخترع اسکاتلندی جان لاگی بیرد از دیسک Nipkow در نمونه اولیه سیستم های ویدئویی خود استفاده کرد. در 25 مارس 1925، بیرد اولین نمایش عمومی تصاویر شبح تلویزیونی در حال حرکت را در فروشگاه بزرگ سلفریج در لندن انجام داد.[19] از آنجایی که چهرههای انسان کنتراست ناکافی برای نشان دادن در سیستم ابتدایی او داشتند، او یک آدمک بطنشناس به نام «استوکی بیل» را در تلویزیون پخش کرد که چهره نقاشیشدهاش کنتراست، صحبت کردن و حرکت بالاتری داشت. در 26 ژانویه 1926، او به اعضای مؤسسه سلطنتی نشان داد که تصویر یک چهره در حال حرکت را از طریق رادیو مخابره می کند. این به طور گسترده به عنوان اولین نمایش واقعی تلویزیون عمومی در جهان در نظر گرفته می شود که نور، سایه و جزئیات را به نمایش می گذارد.[20] سیستم Baird از دیسک Nipkow هم برای اسکن تصویر و هم برای نمایش آن استفاده کرد. یک سوژه با نور روشن در مقابل یک دیسک چرخان Nipkow با لنزهایی قرار داده شد که تصاویر را روی یک فتوسل ثابت میچرخاند. سلول سولفید تالیم (تالوفید) که توسط تئودور کیس در ایالات متحده ساخته شد، نور منعکس شده از سوژه را تشخیص داد و آن را به یک سیگنال الکتریکی متناسب تبدیل کرد. این توسط امواج رادیویی AM به یک واحد گیرنده منتقل شد، جایی که سیگنال ویدئویی به یک نور نئونی در پشت یک دیسک دوم Nipkow که همزمان با اولی می چرخد اعمال شد. روشنایی لامپ نئون متناسب با روشنایی هر نقطه روی تصویر متفاوت بود. با عبور از هر سوراخ در دیسک، یک خط اسکن تصویر بازتولید شد. دیسک بیرد 30 سوراخ داشت که تنها با 30 خط اسکن تصویری تولید میکرد که برای تشخیص چهره انسان کافی بود.[21] در سال 1927، بیرد سیگنالی را در طول 438 مایل (705 کیلومتر) خط تلفن بین لندن و گلاسکو ارسال کرد.[22] «تلویزور» اصلی بیرد اکنون در موزه علوم، کنزینگتون جنوبی اقامت دارد.
در سال 1928، شرکت Baird (شرکت توسعه تلویزیونی Baird/Cinema TV) اولین سیگنال تلویزیونی فراآتلانتیک را بین لندن و نیویورک و اولین انتقال از ساحل به کشتی را پخش کرد. در سال 1929، او در اولین سرویس تلویزیونی مکانیکی تجربی در آلمان شرکت کرد. در نوامبر همان سال، برد و برنارد ناتان از پاته، اولین شرکت تلویزیونی فرانسه، Télévision-Baird-Natan را تأسیس کردند. در سال 1931، او اولین پخش از راه دور در فضای باز، دربی را انجام داد.[23] در سال 1932، او تلویزیون امواج فوق العاده کوتاه را به نمایش گذاشت. سیستم مکانیکی برد در سال 1936 به اوج وضوح 240 خط در پخش تلویزیونی بی بی سی رسید، اگرچه سیستم مکانیکی صحنه تلویزیون را مستقیماً اسکن نمی کرد. در عوض یک فیلم 17.5 میلی متری فیلمبرداری شد، به سرعت توسعه یافت و سپس در حالی که فیلم هنوز خیس بود، اسکن شد.[نیازمند منبع]
یک مخترع آمریکایی به نام چارلز فرانسیس جنکینز نیز پیشگام تلویزیون بود. او در سال 1913 مقاله ای در مورد “موشن پیکچرهای بی سیم” منتشر کرد. در دسامبر 1923 تصاویر شبح متحرک را برای شاهدان مخابره کرد. و در 13 ژوئن 1925 انتقال همزمان تصاویر شبح را به طور عمومی نشان داد. در سال 1925 جنکینز از دیسک Nipkow استفاده کرد و تصویر یک آسیاب بادی اسباب بازی در حال حرکت را در فاصله 5 مایلی (8 کیلومتری)، از ایستگاه رادیویی دریایی در مریلند به آزمایشگاه خود در واشنگتن دی سی، با استفاده از اسکنر دیسک عدسی منتقل کرد. با وضوح 48 خط.[24][25] او در 30 ژوئن 1925 پتنت شماره 1544156 ایالات متحده (انتقال تصاویر از طریق بی سیم) را دریافت کرد (بایگانی شده در 13 مارس 1922).
هربرت ایوز و فرانک گری از آزمایشگاه های تلفن بل در 7 آوریل 1927 نمایشی چشمگیر از تلویزیون مکانیکی ارائه کردند. این گیرنده کوچک دارای صفحه نمایشی با عرض 2 اینچ در ارتفاع 2.5 اینچ (5 در 6 سانتی متر) بود. گیرنده بزرگ صفحه نمایشی به عرض 24 اینچ در ارتفاع 30 اینچ (60 در 75 سانتی متر) داشت. هر دو مجموعه میتوانند تصاویر متحرک، تک رنگ و با دقت قابل قبولی تولید کنند. همراه با تصاویر، مجموعه ها صدای همگام شده را دریافت کردند. این سیستم تصاویر را از دو مسیر مخابره می کرد: اول، یک پیوند سیم مسی از واشنگتن به شهر نیویورک، سپس یک پیوند رادیویی از Whippany، نیوجرسی. با مقایسه دو روش انتقال، بینندگان هیچ تفاوتی در کیفیت مشاهده نکردند. موضوعات پخش تلویزیونی شامل هربرت هوور وزیر بازرگانی بود. یک پرتو اسکنر نقطه پرنده این سوژه ها را روشن می کرد. اسکنر تولید کننده پرتو یک دیسک با دیافراگم 50 داشت. این دیسک با سرعت 18 فریم در ثانیه می چرخید و در هر 56 میلی ثانیه یک فریم می گرفت. (سیستمهای امروزی معمولاً 30 یا 60 فریم در ثانیه یا به ترتیب هر 33.3 یا 16.7 میلیثانیه یک فریم را ارسال میکنند.) آلبرت آبرامسون، تاریخدان تلویزیون، بر اهمیت نمایش آزمایشگاههای بل تأکید کرد: “این در واقع بهترین نمایش یک سیستم تلویزیون مکانیکی تا کنون بود. تا این زمان چندین سال طول کشید تا هر سیستم دیگری بتواند از نظر کیفیت تصویر با آن مقایسه شود.»[27]
در سال 1928، WRGB، سپس W2XB، به عنوان اولین ایستگاه تلویزیونی جهان راه اندازی شد. از تأسیسات جنرال الکتریک در Schenectady، NY پخش می شود. این تلویزیون به عنوان “WGY TV” شناخته می شد. در همین حال، در اتحاد جماهیر شوروی، لئون ترمین در حال توسعه یک تلویزیون مبتنی بر درام آینهای بود که با وضوح 16 خط در سال 1925، سپس 32 خط و در نهایت 64 خط با استفاده از interlacing در سال 1926 آغاز شد. به عنوان بخشی از پایان نامه خود، در 7 مه 1926، او. تصاویر متحرک تقریباً همزمان را به صورت الکتریکی منتقل میکند و سپس روی صفحهای به مساحت 5 فوت مربع (0.46 متر مربع) نمایش میدهد.[25]
در سال 1927 ترمین به تصویری از 100 خط دست یافت، وضوحی که تا می 1932 توسط RCA با 120 خط فراتر رفت.[28]
در 25 دسامبر 1926 کنجیرو تاکایاناگی یک سیستم تلویزیونی با وضوح 40 خط را به نمایش گذاشت که از اسکنر دیسک Nipkow و صفحه نمایش CRT در دبیرستان صنعتی Hamamatsu در ژاپن استفاده می کرد. این نمونه اولیه هنوز در موزه یادبود تاکایاناگی در دانشگاه شیزوئوکا، پردیس هاماماتسو به نمایش گذاشته شده است. تحقیقات او در ایجاد یک مدل تولید توسط SCAP پس از جنگ جهانی دوم متوقف شد.[29]
از آنجایی که تنها تعداد محدودی سوراخ در دیسکها ایجاد میشد و دیسکهای فراتر از یک قطر مشخص غیرعملی میشدند، وضوح تصویر در پخشهای تلویزیونی مکانیکی نسبتاً پایین بود و از حدود 30 خط تا 120 یا بیشتر متغیر بود. با این وجود، کیفیت تصویر انتقال 30 خطی به طور پیوسته با پیشرفت های فنی بهبود یافت، و تا سال 1933، پخش برنامه های بریتانیا با استفاده از سیستم Baird به طور قابل ملاحظه ای واضح بود.[30] چند سیستم از منطقه 200 خطی نیز روی آنتن رفتند. دو مورد از آنها سیستم 180 خطی بود که Compagnie des Compteurs (CDC) در پاریس در سال 1935 نصب کرد، و سیستم 180 خطی که Peck Television Corp در سال 1935 در ایستگاه VE9AK در مونترال راه اندازی کرد.[31][32] پیشرفت تلویزیون تمام الکترونیکی (شامل جداکنندههای تصویر و سایر لولههای دوربین و لولههای پرتو کاتدی برای بازتولیدکننده) آغاز پایانی برای سیستمهای مکانیکی به عنوان شکل غالب تلویزیون بود. تلویزیون مکانیکی، با وجود کیفیت تصویر پایینتر و عموماً تصویر کوچکتر، تا دهه 1930 به عنوان فناوری اصلی تلویزیون باقی ماند. آخرین پخش تلویزیونی مکانیکی در سال 1939 در ایستگاه هایی که توسط بسیاری از دانشگاه های دولتی در ایالات متحده اداره می شد پایان یافت.
در سال 1897، فیزیکدان انگلیسی J. J. Thomson توانست در سه آزمایش معروف خود، پرتوهای کاتدی را که تابعی اساسی از لوله پرتو کاتدی مدرن (CRT) است، منحرف کند. اولین نسخه CRT توسط فیزیکدان آلمانی فردیناند براون در سال 1897 اختراع شد و همچنین به عنوان لوله “براون” شناخته می شود.[33] این یک دیود کاتد سرد، تغییری در لوله کروکس، با صفحهای با پوشش فسفر بود. براون اولین کسی بود که استفاده از CRT را به عنوان یک دستگاه نمایش تصور کرد.[34] لوله براون پایه و اساس تلویزیون قرن بیستم شد.[35] در سال 1906 آلمانیها ماکس دیکمن و گوستاو گلاژ برای اولین بار تصاویر شطرنجی را در CRT تولید کردند.[36] در سال 1907، دانشمند روسی بوریس روزینگ از یک CRT در انتهای دریافت سیگنال ویدئویی آزمایشی برای تشکیل تصویر استفاده کرد. او موفق شد اشکال هندسی ساده را روی صفحه نمایش دهد.[37]
در سال 1908، آلن آرچیبالد کمپبل-سوینتون، عضو انجمن سلطنتی (بریتانیا)، نامه ای را در مجله علمی Nature منتشر کرد که در آن توضیح داد که چگونه می توان با استفاده از یک لوله پرتو کاتدی یا لوله براون به “دید الکتریکی دور” دست یافت. [38] [39] او در سخنرانی خود در لندن در سال 1911 و گزارش در تایمز[40] و مجله انجمن رونتگن[41]، دید خود را گسترش داد. در نامه ای به نیچر که در اکتبر 1926 منتشر شد، کمپبل-سوینتون همچنین نتایج برخی از “آزمایشات نه چندان موفقیت آمیز” را که با G. M. Minchin و J. C. M. Stanton انجام داده بود، اعلام کرد. آنها تلاش کرده بودند با پرتاب کردن تصویری بر روی صفحه فلزی پوشیده از سلنیوم که به طور همزمان توسط پرتو پرتوی کاتدی اسکن می شد، یک سیگنال الکتریکی تولید کنند.[43][44] این آزمایشها قبل از مارس 1914، زمانی که مینچین درگذشت، انجام شد، [45] اما بعداً توسط دو تیم مختلف در سال 1937، توسط H. Miller و J. W. Strange از EMI، [46] و توسط H. Iams و A. Rose از EMI تکرار شد. RCA.[47] هر دو تیم موفق شدند تصاویر “بسیار ضعیف” را با صفحه اصلی با پوشش سلنیوم کمپبل-سوینتون ارسال کنند. اگرچه دیگران با استفاده از یک لوله پرتو کاتدی به عنوان گیرنده آزمایش کرده بودند، مفهوم استفاده از آن به عنوان فرستنده جدید بود.[48] اولین لوله پرتوی کاتدی که از کاتد داغ استفاده میکرد توسط جان بی جانسون (که نام خود را به عنوان نویز جانسون نامگذاری کرد) و هری واینر واینهارت از وسترن الکتریک ساخته شد و در سال 1922 به یک محصول تجاری تبدیل شد.[نیازمند منبع].
در سال 1926، مهندس مجارستانی Kálman Tihanyi یک سیستم تلویزیونی را با استفاده از اسکن و عناصر نمایشی کاملاً الکترونیکی و با استفاده از اصل “ذخیره شارژ” در لوله اسکن (یا “دوربین”) طراحی کرد.[49][50][51][52] مشکل حساسیت کم به نور که منجر به خروجی الکتریکی کم از لولههای انتقال دهنده یا “دوربین” میشود، با معرفی فناوری ذخیرهسازی شارژ توسط Kálman Tihanyi در سال 1924 حل شد.[53] راه حل او یک لوله دوربین بود که بارهای الکتریکی (“فتوالکترون”) را در طول هر چرخه اسکن در لوله جمع و ذخیره می کرد. این دستگاه برای اولین بار در یک درخواست ثبت اختراع که او در مارس 1926 در مجارستان برای یک سیستم تلویزیونی به نام “Radioskop” ثبت کرد، توصیف شد.[54] پس از اصلاحات بیشتر در یک درخواست ثبت اختراع در سال 1928، [53] پتنت تیهانی در سال 1930 در بریتانیای کبیر باطل اعلام شد، [55] بنابراین او برای ثبت اختراع در ایالات متحده درخواست داد. اگرچه پیشرفت او در سال 1931 در طراحی “آیکونوسکوپ” RCA گنجانده شد، اما حق ثبت اختراع ایالات متحده برای لوله انتقال تیهانی تا می 1939 اعطا نشد. حق اختراع برای لوله دریافتی او در اکتبر گذشته اعطا شده بود. هر دو اختراع قبل از تایید توسط RCA خریداری شده بودند.[56][57] ذخیره شارژ یک اصل اساسی در طراحی دستگاه های تصویربرداری برای تلویزیون تا به امروز باقی مانده است.[54] در 25 دسامبر 1926، در دبیرستان صنعتی Hamamatsu در ژاپن، مخترع ژاپنی Kenjiro Takayanagi یک سیستم تلویزیونی با وضوح 40 خطی را نشان داد که از صفحه نمایش CRT استفاده می کرد.[29] این اولین نمونه کار از یک گیرنده تلویزیونی کاملاً الکترونیکی بود و تیم تاکایاناگی بعداً به موازات سایر پیشرفتهای تلویزیونی این سیستم را بهبود بخشید.[58] تاکایاناگی برای ثبت اختراع اقدام نکرد.[59]
در دهه 1930، آلن بی دومونت اولین CRT ها را ساخت که 1000 ساعت استفاده کردند، که یکی از عواملی بود که منجر به پذیرش گسترده تلویزیون شد.[60]
در 7 سپتامبر 1927، لوله دوربین تشریح تصویر مخترع آمریکایی فیلو فارنسورث اولین تصویر خود را، یک خط مستقیم ساده، در آزمایشگاه خود در خیابان گرین 202 در سانفرانسیسکو ارسال کرد.[61][62] در 3 سپتامبر 1928، Farnsworth سیستم را به اندازه کافی برای برگزاری تظاهرات برای مطبوعات توسعه داده بود. این به طور گسترده به عنوان اولین تظاهرات تلویزیون الکترونیکی در نظر گرفته می شود.[62] در سال 1929، سیستم بیشتر با حذف یک موتور ژنراتور بهبود یافت، به طوری که سیستم تلویزیونی او اکنون هیچ بخش مکانیکی نداشت.[63] در آن سال، فارنزورث اولین تصاویر زنده انسانی را با سیستم خود، از جمله تصویر سه و نیم اینچی همسرش الما (“پم”) با چشمان بسته (احتمالاً به دلیل نور روشن مورد نیاز) مخابره کرد.[64] ولادیمیر زووریکین تلویزیون الکترونیکی را نشان می دهد (1929).
در همین حال، ولادیمیر زووریکین نیز در حال آزمایش با لوله اشعه کاتدی برای ایجاد و نمایش تصاویر بود. در حالی که در سال 1923 برای وستینگهاوس الکتریک کار می کرد، شروع به توسعه یک لوله دوربین الکترونیکی کرد. اما در تظاهراتی در سال 1925، تصویر کمنور، کنتراست پایین و وضوح ضعیفی داشت و ثابت بود.[65] لوله تصویربرداری Zworykin هرگز از مرحله آزمایشگاهی فراتر نرفت. اما RCA که حق اختراع وستینگهاوس را به دست آورد، ادعا کرد که حق اختراع برای کالبد شکافی تصویر Farnsworth در سال 1927 به قدری گسترده نوشته شده است که هر دستگاه تصویربرداری الکترونیکی دیگری را مستثنی می کند. بنابراین RCA، بر اساس درخواست ثبت اختراع 1923 Zworykin، یک شکایت مداخله ثبت اختراع علیه Farnsworth تنظیم کرد. بازرس اداره ثبت اختراع ایالات متحده در تصمیمی در سال 1935 با یافتن اولویت اختراع برای Farnsworth در برابر Zworykin مخالفت کرد. فارنزورث ادعا کرد که سیستم 1923 زوریکین قادر به تولید تصویر الکتریکی از آن نوع برای به چالش کشیدن حق اختراع او نیست. زووریکین در سال 1928 برای نسخه انتقال رنگ درخواست ثبت اختراع خود در سال 1923 یک حق اختراع دریافت کرد؛ [66] او همچنین درخواست اصلی خود را در سال 1931 تقسیم کرد. زووریکین قادر نبود یا نمیخواست شواهدی از مدل کارکرد لولهاش که بر اساس درخواست ثبت اختراع او در سال 1923 بود، ارائه کند. در سپتامبر 1939، پس از از دست دادن درخواست تجدیدنظر در دادگاه ها، و مصمم به ادامه تولید تجاری تجهیزات تلویزیونی، RCA موافقت کرد که به Farnsworth یک میلیون دلار آمریکا در یک دوره ده ساله، علاوه بر پرداخت مجوز، برای استفاده از اختراعات خود بپردازد. [68] [69]
در سال 1933، RCA یک لوله دوربین بهبود یافته را معرفی کرد که بر اصل ذخیره سازی شارژ تیهانی تکیه داشت.[70] لوله جدید که توسط زووریکین “Iconoscope” نامیده می شود، حساسیت نوری حدود 75000 لوکس داشت و بنابراین ادعا می شد که بسیار حساس تر از کالبد شکافی تصویر Farnsworth است. از طریق اختراع یک دستگاه کاملاً منحصر به فرد “Multipactor” که او کار روی آن را در سال 1930 آغاز کرد و در سال 1931 نشان داد.[71][72] این لوله کوچک میتوانست سیگنالی را تا توان 60 یا بهتر تقویت کند[73] و در تمام زمینههای الکترونیک نویدبخش بود. متأسفانه، مشکلی که در multipactor وجود داشت این بود که با نرخ رضایت بخشی فرسوده شد.[74]
در نمایش رادیویی برلین در اوت 1931 در برلین، مانفرد فون آردن یک نمایش عمومی از یک سیستم تلویزیونی با استفاده از CRT برای هر دو انتقال و دریافت، ارائه کرد، اولین انتقال تلویزیونی کاملاً الکترونیکی.[75] با این حال، آردن یک لوله دوربین توسعه نداده بود و به جای آن از CRT به عنوان یک اسکنر نقطه پرواز برای اسکن اسلایدها و فیلم استفاده می کرد.[76] آردن اولین ارسال تصاویر تلویزیونی خود را در 24 دسامبر 1933 انجام داد و به دنبال آن اجرای آزمایشی برای یک سرویس تلویزیونی عمومی در سال 1934 انجام شد. اولین سرویس تلویزیونی اسکن الکترونیکی جهان سپس در سال 1935 در برلین شروع به کار کرد. بازیهای المپیک تابستانی 1936 از برلین تا مکانهای عمومی در سراسر آلمان.[77][78]
فیلو فارنزورث اولین نمایش عمومی در جهان از یک سیستم تلویزیونی تمام الکترونیکی را با استفاده از دوربین زنده در مؤسسه فرانکلین فیلادلفیا در 25 اوت 1934 و برای ده روز پس از آن انجام داد.[79][80] مخترع مکزیکی گیلرمو گونزالس کامارنا نیز نقش مهمی در تلویزیون اولیه داشت. آزمایشهای او با تلویزیون (که در ابتدا به عنوان تلهسکوپی شناخته میشد) در سال 1931 آغاز شد و منجر به ثبت اختراع برای تلویزیون رنگی “سیستم ترتیبی میدان سه رنگ” در سال 1940 شد.[81] در بریتانیا، تیم مهندسی EMI به رهبری آیزاک شوئنبرگ در سال 1932 برای ثبت اختراع دستگاه جدیدی به نام “امیترون”، [82] [83] درخواست داد که قلب دوربینهایی را که برای بیبیسی طراحی کرده بودند تشکیل میداد. در 2 نوامبر 1936، یک سرویس پخش 405 خطی با استفاده از Emitron در استودیوهای کاخ الکساندرا آغاز شد و از یک دکل مخصوص ساخته شده در بالای یکی از برج های ساختمان ویکتوریایی پخش شد. برای مدت کوتاهی با سیستم مکانیکی بیرد در استودیوهای مجاور جایگزین شد، اما قابل اعتمادتر و به وضوح برتر بود. این اولین سرویس تلویزیونی منظم با کیفیت بالا در جهان بود.[84]
آیکونوسکوپ اصلی ایالات متحده پر سر و صدا بود، نسبت تداخل به سیگنال بالایی داشت و در نهایت نتایج ناامیدکننده ای به همراه داشت، به خصوص زمانی که با سیستم های اسکن مکانیکی با کیفیت بالا مقایسه می شد که در آن زمان در دسترس قرار گرفت.[85][86] تیم EMI، تحت نظارت آیزاک شوئنبرگ، چگونگی تولید یک سیگنال الکترونیکی توسط آیکونوسکوپ (یا Emitron) را تجزیه و تحلیل کردند و به این نتیجه رسیدند که بازده واقعی آن تنها حدود 5٪ از حداکثر تئوری است.[87][88] آنها این مشکل را با توسعه و ثبت اختراع در سال 1934، دو لوله دوربین جدید با نامهای super-Emitron و CPS Emitron حل کردند.[89][90][91] سوپر امیترون بین ده تا پانزده برابر حساستر از لامپهای اصلی Emitron و iconoscope بود و در برخی موارد، این نسبت بهطور قابلتوجهی بیشتر بود.[87] بیبیسی برای اولین بار در روز آتشبس در سال 1937 برای پخش خارجی استفاده کرد، زمانی که عموم مردم میتوانستند تاج گلی را که پادشاه در قنوتاف میگذارد، از طریق تلویزیون تماشا کنند.[92] این اولین باری بود که کسی یک صحنه خیابانی زنده را از دوربینهای نصب شده روی پشت بام ساختمانهای همسایه پخش میکرد، زیرا نه Farnsworth و نه RCA تا نمایشگاه جهانی نیویورک در سال 1939 این کار را انجام نمیدادند.
از سوی دیگر، در سال 1934، Zworykin برخی از حقوق ثبت اختراع را با شرکت آلمانی دارای مجوز Telefunken به اشتراک گذاشت.[93] “نمایش تصویر” (“Superikonoskop” در آلمان) در نتیجه همکاری تولید شد. این لوله اساساً مشابه سوپر امیترون است. [نیاز به منبع] تولید و تجاری سازی سوپرامیترون و نماد تصویر در اروپا تحت تأثیر جنگ حق ثبت اختراع بین زووریکین و فارنزورث قرار نگرفت، زیرا دیکمن و جهنم در آلمان اولویت داشتند. اختراع دستگاه تشریح تصویر، با ارائه درخواست ثبت اختراع برای Lichtelektrische Bildzerlegerröhre für Fernseher (لوله تفکیک کننده تصویر فوتوالکتریک برای تلویزیون) در آلمان در سال 1925، [94] دو سال قبل از اینکه Farnsworth همین کار را در ایالات متحده انجام دهد.[95] آیکونوسکوپ تصویر (Superikonoskop) از سال 1936 تا 1960 به استاندارد صنعتی برای پخش عمومی در اروپا تبدیل شد، زمانی که لوله های ویدیکن و پلمبیکون جایگزین آن شدند. در واقع، این نماینده سنت اروپایی در لولههای الکترونیکی بود که با سنت آمریکایی که توسط تصویر ارتیکون نشان داده میشد رقابت میکرد.[96][97] شرکت آلمانی Heimann Superikonoskop را برای بازیهای المپیک 1936 برلین تولید کرد، [98][99] بعدها هایمان نیز آن را از سال 1940 تا 1955 تولید و تجاری کرد؛ [100] سرانجام شرکت هلندی Philips تصویر نمادین و مولتیکان را از سال 1952 تولید و تجاری کرد. تا 1958. [97][101]
پخش تلویزیونی ایالات متحده، در آن زمان، شامل بازارهای متنوعی در طیف وسیعی از اندازهها بود که هر کدام برای برنامهنویسی و تسلط با فناوری جداگانه رقابت میکردند، تا اینکه در سال 1941 معاملاتی انجام شد و استانداردهایی به توافق رسیدند.[102] برای مثال، RCA فقط از Iconoscopes در منطقه نیویورک استفاده کرد، اما Farnsworth Image Dissectors در فیلادلفیا و سانفرانسیسکو.[103] در سپتامبر 1939، RCA موافقت کرد که حق امتیاز شرکت تلویزیون و رادیو Farnsworth را طی ده سال آینده برای دسترسی به پتنت های Farnsworth بپردازد.[104] با برقراری این توافقنامه تاریخی، RCA بسیاری از بهترین چیزها را در مورد فناوری Farnsworth در سیستم های خود ادغام کرد.[103] در سال 1941، ایالات متحده تلویزیون 525 خطی را اجرا کرد.[105][106] مهندس برق بنجامین آدلر نقش برجسته ای در توسعه تلویزیون ایفا کرد.[107][108]
اولین استاندارد تلویزیون 625 خطی جهان در سال 1944 در اتحاد جماهیر شوروی طراحی شد و در سال 1946 به یک استاندارد ملی تبدیل شد.[109] اولین پخش با استاندارد 625 خطی در سال 1948 در مسکو انجام شد.[110] مفهوم 625 خط در هر فریم متعاقباً در استاندارد CCIR اروپا اجرا شد.[111] در سال 1936، Kálman Tihanyi اصل صفحه نمایش پلاسما، اولین سیستم صفحه نمایش تخت را توضیح داد.[112][113]
تلویزیون های الکترونیکی اولیه بزرگ و حجیم بودند و مدارهای آنالوگ از لوله های خلاء ساخته شده بودند. پس از اختراع اولین ترانزیستور فعال در آزمایشگاه های بل، بنیانگذار سونی ماسارو ایبوکا در سال 1952 پیش بینی کرد که انتقال به مدارهای الکترونیکی ساخته شده از ترانزیستورها منجر به تلویزیون های کوچکتر و قابل حمل تر خواهد شد.[114] اولین دستگاه تلویزیون حالت جامد قابل حمل و کاملاً ترانزیستوری شده تلویزیون 8 اینچی Sony TV8-301 بود که در سال 1959 توسعه یافت و در سال 1960 منتشر شد.[115][116] این امر تبدیل بینندگان تلویزیون را از یک تجربه تماشای جمعی به یک تجربه تماشای انفرادی آغاز کرد.[117] تا سال 1960، سونی بیش از 4 میلیون دستگاه تلویزیون قابل حمل در سراسر جهان فروخته بود.[118]
ایده اصلی استفاده از سه تصویر تک رنگ برای تولید یک تصویر رنگی تقریباً به محض اینکه تلویزیون های سیاه و سفید برای اولین بار ساخته شدند، مورد آزمایش قرار گرفت. اگرچه او هیچ جزئیات عملی ارائه نکرد، یکی از اولین پیشنهادهای منتشر شده برای تلویزیون، یکی از پیشنهادات موریس لو بلان، در سال 1880، برای یک سیستم رنگی بود، که شامل اولین اشاره در ادبیات تلویزیونی از اسکن خط و فریم بود.[119] مخترع لهستانی Jan Szczepanik در سال 1897 یک سیستم تلویزیون رنگی را با استفاده از یک سلول فوتوالکتریک سلنیوم در فرستنده و یک آهنربای الکترومغناطیسی کنترل کننده یک آینه نوسانی و یک منشور متحرک در گیرنده به ثبت رساند. اما سیستم او حاوی هیچ وسیله ای برای تجزیه و تحلیل طیف رنگ ها در انتهای فرستنده نبود و نمی توانست آنطور که او آن را توصیف می کرد کار کند.[120] مخترع دیگری به نام هاوانس آدامیان نیز در اوایل سال 1907 با تلویزیون رنگی آزمایش کرد. اولین پروژه تلویزیون رنگی توسط او ادعا شد[121] و در 31 مارس 1908 در آلمان با پتنت شماره 197183 و سپس در بریتانیا در 1 به ثبت رسید. آوریل 1908، ثبت اختراع شماره 7219، [122] در فرانسه (اختراع شماره 390326) و در روسیه در سال 1910 (اختراع شماره 17912).[123]
مخترع اسکاتلندی جان لوگی بیرد اولین انتقال رنگی جهان را در 3 ژوئیه 1928 با استفاده از دیسک های اسکن در انتهای فرستنده و دریافت با سه مارپیچ از دیافراگم، که هر مارپیچ دارای فیلترهایی با رنگ اصلی متفاوت بود، نشان داد. و سه منبع نور در انتهای گیرنده، با یک کموتاتور برای تغییر نور آنها.[124] بیرد همچنین اولین پخش رنگی جهان را در 4 فوریه 1938 انجام داد و یک تصویر 120 خطی اسکن شده مکانیکی را از استودیوهای کاخ کریستال بیرد به صفحه نمایش در Dominion Theatre لندن فرستاد.[125] تلویزیون رنگی اسکن مکانیکی نیز توسط آزمایشگاههای بل در ژوئن 1929 با استفاده از سه سیستم کامل سلولهای فوتوالکتریک، تقویتکنندهها، لولههای درخشان و فیلترهای رنگی به همراه یک سری آینه برای قرار دادن تصاویر قرمز، سبز و آبی در یک رنگ کامل نشان داده شد. تصویر
اولین سیستم هیبریدی عملی دوباره توسط جان لوگی برد پیشگام شد. در سال 1940 او یک تلویزیون رنگی را به نمایش گذاشت که یک صفحه نمایش سنتی سیاه و سفید را با یک دیسک رنگی چرخان ترکیب می کرد. این دستگاه بسیار “عمیق” بود، اما بعداً با یک آینه که مسیر نور را به یک وسیله کاملاً عملی شبیه به یک کنسول بزرگ معمولی تا میکرد، بهبود یافت.[126] با این حال، برد از این طراحی ناراضی بود، و در اوایل سال 1944، به کمیته دولتی بریتانیا اظهار داشت که یک دستگاه کاملا الکترونیکی بهتر است.
در سال 1939، مهندس مجارستانی پیتر کارل گلدمارک، یک سیستم الکترومکانیکی را در CBS معرفی کرد که حاوی یک سنسور Iconoscope بود. سیستم رنگی پی در پی میدان CBS تا حدی مکانیکی بود، با یک دیسک ساخته شده از فیلترهای قرمز، آبی و سبز که در داخل دوربین تلویزیون با سرعت 1200 دور در دقیقه می چرخید و یک دیسک مشابه در جلوی لوله اشعه کاتدی در داخل گیرنده به صورت هماهنگ می چرخید. مجموعه.[127] این سیستم اولین بار در 29 اوت 1940 به کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) نشان داده شد و در 4 سپتامبر به مطبوعات نشان داده شد.[128][129][130][131].
CBS آزمایشات میدانی رنگی آزمایشی را با استفاده از فیلم در اوایل 28 اوت 1940 و دوربین های زنده تا 12 نوامبر آغاز کرد.[129][132] NBC (متعلق به RCA) اولین آزمایش میدانی تلویزیون رنگی خود را در 20 فوریه 1941 انجام داد. CBS آزمایشات میدان رنگی روزانه را در 1 ژوئن 1941 آغاز کرد.[133] این سیستمهای رنگی با تلویزیونهای سیاه و سفید موجود سازگار نبودند، و از آنجایی که در این زمان هیچ تلویزیون رنگی در دسترس عموم نبود، مشاهده آزمایشهای میدان رنگی به مهندسان RCA و CBS و مطبوعات دعوتشده محدود شد. هیئت تولید جنگ تولید تجهیزات تلویزیونی و رادیویی را برای استفاده غیرنظامی از 22 آوریل 1942 تا 20 اوت 1945 متوقف کرد و هر فرصتی را برای معرفی تلویزیون رنگی به عموم مردم محدود کرد.[134][135]
در اوایل سال 1940، بیرد کار روی یک سیستم کاملاً الکترونیکی را که Telechrome نامیده بود، آغاز کرده بود. دستگاههای اولیه تلهکروم از دو تفنگ الکترونی استفاده میکردند که هر دو طرف صفحه فسفری را هدف قرار میدادند. فسفر به گونهای طرحریزی شده بود که الکترونهای اسلحهها فقط در یک طرف الگو قرار میگیرند یا در طرف دیگر. با استفاده از فسفرهای فیروزه ای و سرخابی، می توان یک تصویر با رنگ محدود معقول به دست آورد. او همچنین همین سیستم را با استفاده از سیگنالهای تک رنگ برای تولید یک تصویر سه بعدی (که در آن زمان «استریوسکوپیک» نامیده میشد، نشان داد. تظاهرات در 16 اوت 1944 اولین نمونه از یک سیستم تلویزیون رنگی عملی بود. کار بر روی Telechrome ادامه یافت و برنامه ریزی هایی برای معرفی نسخه سه تفنگی برای رنگ کامل انجام شد. با این حال، مرگ نابهنگام برد در سال 1946 به توسعه سیستم Telechrome پایان داد.[136][137] مفاهیم مشابه در دهههای 1940 و 1950 رایج بود، و عمدتاً در روش ترکیب مجدد رنگهای تولید شده توسط سه تفنگ متفاوت بود. لوله Geer شبیه مفهوم Baird بود، اما از هرمهای کوچکی با فسفرهای رسوبشده در چهرههای بیرونی آنها استفاده کرد، بهجای الگوبرداری سهبعدی Baird روی یک سطح صاف. پنترون از سه لایه فسفر روی هم استفاده می کرد و قدرت پرتو برای رسیدن به لایه های بالایی را هنگام کشیدن آن رنگ ها افزایش می داد. کروماترون از مجموعه ای از سیم های متمرکز برای انتخاب فسفرهای رنگی که به صورت نوارهای عمودی روی لوله چیده شده اند، استفاده کرد.
یکی از چالش های فنی بزرگ معرفی تلویزیون پخش رنگی، تمایل به حفظ پهنای باند، به طور بالقوه سه برابر استانداردهای موجود سیاه و سفید، و عدم استفاده از مقدار بیش از حد طیف رادیویی بود. در ایالات متحده، پس از تحقیقات قابلتوجه، کمیته سیستمهای تلویزیون ملی[138] یک سیستم تمام الکترونیکی توسعهیافته توسط RCA را تأیید کرد که اطلاعات رنگ را جدا از اطلاعات روشنایی رمزگذاری میکرد و وضوح اطلاعات رنگ را به میزان زیادی کاهش میداد تا پهنای باند حفظ شود. از آنجایی که تلویزیون های سیاه و سفید می توانند همان انتقال را دریافت کنند و آن را به صورت سیاه و سفید نمایش دهند، سیستم رنگی اتخاذ شده [به عقب] «سازگار» است. («رنگ سازگار»، که در تبلیغات RCA آن دوره نشان داده شده است، در آهنگ «آمریکا» از West Side Story، 1957 ذکر شده است.) تصویر روشنایی با تلویزیون های سیاه و سفید موجود با وضوح کمی کاهش یافته سازگار باقی ماند در حالی که تلویزیون های رنگی می توانند اطلاعات اضافی موجود در سیگنال را رمزگشایی کرده و یک صفحه نمایش رنگی با وضوح محدود تولید کنند. تصاویر سیاه و سفید با وضوح بالاتر و تصاویر رنگی با وضوح پایین تر در مغز ترکیب می شوند تا یک تصویر رنگی به ظاهر با وضوح بالا ایجاد کنند. استاندارد NTSC نشان دهنده یک دستاورد فنی بزرگ است.
اولین پخش رنگی (اولین قسمت از برنامه زنده ازدواج) در 8 ژوئیه 1954 رخ داد، اما در طول ده سال بعد، اکثر برنامه های شبکه و تقریباً تمام برنامه های محلی به صورت سیاه و سفید ادامه یافتند. تا اواسط دهه 1960 بود که مجموعه های رنگی به تعداد زیادی شروع به فروش کردند، تا حدی به دلیل تغییر رنگ در سال 1965 که در آن اعلام شد که بیش از نیمی از برنامه های پرایم تایم شبکه به صورت رنگی در پاییز پخش می شود. اولین فصل پرایم تایم تمام رنگی فقط یک سال بعد آمد. در سال 1972، آخرین توقف در میان برنامههای شبکه روزانه به رنگ تبدیل شد و در نتیجه اولین فصل شبکه کاملاً تمام رنگی ایجاد شد.
مجموعههای رنگی اولیه یا مدلهای کنسول روی زمین یا نسخههای رومیزی تقریباً حجیم و سنگین بودند، بنابراین در عمل به طور محکم در یک مکان ثابت میماندند. مجموعه نسبتاً فشرده و سبک وزن Porta-Color جنرال الکتریک در بهار سال 1966 معرفی شد. از یک تیونر UHF مبتنی بر ترانزیستور استفاده می کرد.[139] اولین تلویزیون رنگی کاملاً ترانزیستوری شده در ایالات متحده تلویزیون کوازار بود که در سال 1967 معرفی شد.[140] این تحولات تماشای تلویزیون رنگی را به پیشنهادی انعطافپذیرتر و راحتتر تبدیل کرد.
در سال 1972، فروش ست های رنگی سرانجام از فروش ست های سیاه و سفید پیشی گرفت. پخش رنگی در اروپا تا دهه 1960 با فرمت PAL استاندارد نشده بود، و پخش تا سال 1967 شروع نشد. در این مرحله بسیاری از مسائل فنی در مجموعه های اولیه حل شده بود، و گسترش مجموعه های رنگی در اروپا نسبتاً افزایش یافت. سریع در اواسط دهه 1970، تنها ایستگاه هایی که به صورت سیاه و سفید پخش می کردند، چند ایستگاه UHF با شماره بالا در بازارهای کوچک و تعداد انگشت شماری از ایستگاه های تکرارکننده کم مصرف در بازارهای حتی کوچکتر مانند مکان های تعطیلات بودند. تا سال 1979، حتی آخرین آنها به رنگی تبدیل شدند و در اوایل دهه 1980، مجموعههای B&W به بازارهای خاص، به ویژه استفادههای کم مصرف، مجموعههای کوچک قابل حمل، یا برای استفاده به عنوان صفحه نمایش مانیتور ویدئویی در مصرفکنندگان ارزانتر، رانده شدند. تجهیزات. در اواخر دهه 1980، حتی این مناطق به مجموعه های رنگی روی آوردند.
تلویزیون دیجیتال (DTV) بر خلاف سیگنالهای کاملا آنالوگ و مجزا از کانال که توسط تلویزیون آنالوگ استفاده میشود، انتقال صدا و تصویر توسط سیگنالهای پردازش دیجیتال و مالتی پلکس است. به دلیل فشرده سازی داده ها، تلویزیون دیجیتال می تواند بیش از یک برنامه را در پهنای باند یک کانال پشتیبانی کند.[141] این سرویس نوآورانه ای است که نشان دهنده مهم ترین تحول در فناوری پخش تلویزیونی از زمان ظهور تلویزیون رنگی در دهه 1950 است.[142] ريشه هاي تلويزيون ديجيتال بسيار نزديك به در دسترس بودن كامپيوترهاي ارزان قيمت و با كارايي بالا گره خورده است. تا دهه 1990 بود که تلویزیون دیجیتال ممکن شد.[143] تلویزیون دیجیتال قبلاً به دلیل پهنای باند غیرعملی بالا مورد نیاز ویدئوهای دیجیتال غیرفشرده عملاً ممکن نبود، [144] [145] که به حدود 200 مگابیت بر ثانیه برای سیگنال تلویزیون با کیفیت استاندارد (SDTV) نیاز داشت، [144] و بیش از 1 گیگابیت در/ s برای تلویزیون با کیفیت بالا (HDTV).[145]
یک سرویس تلویزیون دیجیتال در سال 1986 توسط نیپون تلگراف و تلفن (NTT) و وزارت پست و مخابرات (MPT) در ژاپن پیشنهاد شد، جایی که برنامه هایی برای توسعه یک سرویس “سیستم شبکه یکپارچه” وجود داشت. با این حال، تا زمانی که استفاده از فناوری فشرده سازی ویدئویی DCT در اوایل دهه 1990 امکان پذیر شد، عملاً امکان اجرای چنین سرویس تلویزیون دیجیتال وجود نداشت.[144]
در اواسط دهه 1980، زمانی که شرکتهای لوازم الکترونیکی مصرفی ژاپنی با توسعه فناوری HDTV پیشروی کردند، فرمت آنالوگ MUSE پیشنهاد شده توسط NHK، یک شرکت ژاپنی، بهعنوان یک سرعتسنج در نظر گرفته شد که فناوریهای شرکتهای الکترونیک ایالات متحده را تهدید میکرد. تا ژوئن 1990، استاندارد MUSE ژاپنی، بر اساس یک سیستم آنالوگ، پیشتاز در میان بیش از 23 مفهوم فنی دیگر در دست بررسی بود. سپس، یک شرکت آمریکایی، جنرال اینسترومنت، امکان سیگنال تلویزیون دیجیتال را نشان داد. این پیشرفت از چنان اهمیتی برخوردار بود که FCC متقاعد شد تصمیم خود را در مورد استاندارد ATV تا زمانی که استانداردی مبتنی بر دیجیتال ایجاد شود به تأخیر بیاندازد.
در مارس 1990، زمانی که مشخص شد که یک استاندارد دیجیتال امکان پذیر است، FCC تعدادی تصمیم حیاتی گرفت. ابتدا، کمیسیون اعلام کرد که استاندارد جدید ATV باید بیش از یک سیگنال آنالوگ پیشرفته باشد، اما بتواند سیگنال HDTV واقعی را با وضوح حداقل دو برابر تصاویر تلویزیون موجود ارائه دهد. (7) سپس، برای اطمینان از اینکه بینندگانی که مایل به خرید یک تلویزیون دیجیتال جدید نیستند میتوانند همچنان به دریافت برنامههای تلویزیونی معمولی ادامه دهند، مقرر شد که استاندارد جدید ATV باید قابلیت پخش همزمان در کانالهای مختلف را داشته باشد. (8) استاندارد جدید ATV همچنین اجازه می دهد سیگنال DTV جدید بر اساس اصول طراحی کاملاً جدید باشد. اگرچه با استاندارد NTSC موجود ناسازگار است، استاندارد جدید DTV می تواند پیشرفت های زیادی را در خود جای دهد.
آخرین استانداردهای پذیرفته شده توسط FCC به یک استاندارد واحد برای اسکن فرمت ها، نسبت های تصویر یا خطوط وضوح نیاز نداشت. این سازش ناشی از اختلاف بین صنعت لوازم الکترونیکی مصرفی (که برخی از پخشکنندهها به آن ملحق شدند) و صنعت رایانه (که توسط صنعت فیلم و برخی از گروههای منافع عمومی ملحق شدهاند) بر سر اینکه کدام یک از دو فرآیند اسکن – در هم آمیخته یا مترقی – برای آن مناسبتر است. دستگاههای نمایشگر دیجیتال HDTV سازگار جدیدتر.[146] اسکن interlaced، که به طور خاص برای فناوریهای نمایشگر CRT آنالوگ قدیمیتر طراحی شده بود، ابتدا خطوط زوج و سپس خطوط فرد را اسکن میکند. در واقع، اسکن درهم آمیخته را می توان به عنوان اولین مدل فشرده سازی ویدئو در نظر گرفت، زیرا تا حدی در دهه 1940 طراحی شد تا وضوح تصویر را دو برابر کند تا از محدودیت های پهنای باند پخش تلویزیونی فراتر رود. دلیل دیگری برای پذیرش آن محدود کردن سوسو زدن در صفحههای CRT اولیه بود که صفحههای پوششداده شده با فسفر فقط میتوانستند تصویر تفنگ اسکن الکترونی را برای مدت نسبتاً کوتاهی حفظ کنند.[147] با این حال، اسکن درهم بر روی دستگاههای نمایشگر جدیدتر مانند کریستال مایع (LCD)، که برای نرخ تازهسازی پیشروندهی مکرر مناسبتر هستند، کارایی چندانی ندارد.[146]
اسکن پیشرونده، قالبی که صنعت کامپیوتر از مدت ها قبل برای نمایشگرهای نمایشگر کامپیوتر اتخاذ کرده بود، هر خط را به ترتیب از بالا به پایین اسکن می کند. اسکن پیشرونده در عمل میزان داده های تولید شده را برای هر صفحه نمایش کامل در مقایسه با اسکن درهم، با رنگ آمیزی صفحه در یک پاس در 1/60 ثانیه، به جای دو پاس در 1/30 ثانیه، دو برابر می کند. صنعت کامپیوتر استدلال میکرد که اسکن پیشرونده برتر است، زیرا در استاندارد جدید دستگاههای نمایشگر به روش اسکن درهم «سوسو نمیزند». همچنین استدلال میکند که اسکن پیشرونده اتصال آسانتر با اینترنت را امکانپذیر میسازد و ارزانتر از بالعکس به فرمتهای در هم تنیده تبدیل میشود. صنعت فیلم همچنین از اسکن پیشرونده پشتیبانی می کند زیرا ابزار کارآمدتری برای تبدیل برنامه های فیلم برداری شده به فرمت های دیجیتال ارائه می دهد. به نوبه خود، صنعت لوازم الکترونیکی مصرفی و پخش کننده ها استدلال کردند که اسکن در هم تنیده تنها فناوری است که می تواند تصاویر با بالاترین کیفیت را در آن زمان (و در حال حاضر) امکان پذیر، یعنی 1080 خط در هر تصویر و 1920 پیکسل در هر خط انتقال دهد. پخشکنندهها همچنین از اسکن در هم آمیخته استقبال میکنند، زیرا آرشیو وسیع برنامهنویسی در هم تنیده آنها به آسانی با قالب پیشرو سازگار نیست. ویلیام اف. شرایبر که از سال 1983 تا زمان بازنشستگی خود در سال 1990 مدیر برنامه تحقیقاتی تلویزیون پیشرفته در مؤسسه فناوری ماساچوست بود، فکر می کرد که حمایت مداوم از تجهیزات در هم تنیده از شرکت های الکترونیک مصرفی نشات می گیرد که در تلاش بودند سرمایه گذاری های قابل توجه را پس بگیرند. آنها در فناوری درهم آمیخته ساخته شدند.[148]
انتقال تلویزیون دیجیتال در اواخر دهه 2000 آغاز شد. همه دولت ها در سراسر جهان ضرب الاجل را برای تعطیلی آنالوگ تا سال 2010 تعیین می کنند. در ابتدا، نرخ پذیرش پایین بود، زیرا اولین تلویزیون های مجهز به تیونر دیجیتال پرهزینه بودند. اما به زودی، با کاهش قیمت دستگاههای تلویزیونی دیجیتال، خانوارهای بیشتری به تلویزیون دیجیتال تبدیل شدند. انتظار می رود این انتقال در سراسر جهان تا اواسط تا اواخر دهه 2010 تکمیل شود.
ظهور تلویزیون دیجیتال به نوآوری هایی مانند تلویزیون های هوشمند اجازه داد. تلویزیون هوشمند که گاهی اوقات به عنوان تلویزیون متصل یا تلویزیون هیبریدی نامیده می شود، یک دستگاه تلویزیون یا ستاپ باکس با ویژگی های یکپارچه اینترنت و وب 2.0 است و نمونه ای از همگرایی فناوری بین رایانه ها، تلویزیون ها و ستاپ باکس ها است. این دستگاهها علاوه بر کارکردهای سنتی تلویزیونها و جعبههای تنظیم تلویزیون که از طریق رسانههای پخش سنتی ارائه میشوند، میتوانند تلویزیون اینترنتی، رسانههای تعاملی آنلاین، محتوای فوقالعاده، و همچنین رسانههای جریانی درخواستی، و دسترسی به شبکه خانگی را نیز ارائه کنند. . این تلویزیونها با یک سیستم عامل از پیش بارگذاری شدهاند.[9][149][150][151]
تلویزیون هوشمند نباید با تلویزیون اینترنتی، تلویزیون پروتکل اینترنتی (IPTV) یا با تلویزیون وب اشتباه گرفته شود. تلویزیون اینترنتی به دریافت محتوای تلویزیونی از طریق اینترنت به جای سیستم های سنتی – زمینی، کابلی و ماهواره ای اشاره دارد (اگرچه خود اینترنت با این روش ها دریافت می شود). IPTV یکی از استانداردهای نوظهور فناوری تلویزیون اینترنتی برای استفاده توسط شبکه های تلویزیونی است. تلویزیون وب (WebTV) اصطلاحی است که برای برنامههایی که توسط شرکتها و افراد مختلف برای پخش در تلویزیون اینترنتی ایجاد میشوند استفاده میشود. اولین حق ثبت اختراع در سال 1994 [152] (و سال بعد تمدید شد) [153] برای یک سیستم تلویزیونی “هوشمند”، مرتبط با سیستم های پردازش داده، از طریق یک شبکه دیجیتال یا آنالوگ، ثبت شد. جدا از اتصال به شبکه های داده، یک نکته کلیدی توانایی آن در دانلود خودکار روتین های نرم افزاری ضروری، بر اساس تقاضای کاربر، و پردازش نیازهای آنها است. تولیدکنندگان بزرگ تلویزیون، تولید تلویزیون های هوشمند را فقط برای تلویزیون های میان رده و رده بالا در سال 2015 اعلام کرده اند.[6][7][8] تلویزیونهای هوشمند در مقایسه با زمانی که برای اولین بار معرفی شدند مقرون به صرفهتر شدهاند، به طوری که در سال 2019، 46 میلیون نفر از خانوادههای آمریکایی حداقل یکی از آنها را داشتند.[154]
تلویزیون سه بعدی با به کارگیری تکنیک هایی مانند نمایشگر استریوسکوپی، نمایش چند بعدی، عمق دو بعدی و یا هر شکل دیگری از نمایشگر سه بعدی، درک عمق را به بیننده منتقل می کند. اکثر تلویزیون های سه بعدی مدرن از یک سیستم سه بعدی شاتر فعال یا یک سیستم سه بعدی پلاریزه استفاده می کنند و برخی از آنها بدون نیاز به عینک اتوسترئوسکوپی هستند. تلویزیون سه بعدی استریوسکوپی برای اولین بار در 10 اوت 1928 توسط جان لاگی برد در محل شرکتش در 133 Long Acre، لندن نمایش داده شد.[155] بیرد پیشگام انواع سیستم های تلویزیونی سه بعدی با استفاده از تکنیک های الکترومکانیکی و لوله اشعه کاتدی بود. اولین تلویزیون سه بعدی در سال 1935 تولید شد. ظهور تلویزیون دیجیتال در دهه 2000، دستگاه های تلویزیون سه بعدی را بسیار بهبود بخشید. اگرچه تلویزیونهای سهبعدی برای تماشای رسانههای خانگی سه بعدی مانند دیسکهای Blu-ray کاملاً محبوب هستند، برنامههای سه بعدی تا حد زیادی نتوانسته است در بین مردم نفوذ کند. بسیاری از کانال های تلویزیونی سه بعدی که در اوایل دهه 2010 شروع به کار کردند تا اواسط دهه 2010 تعطیل شدند. با توجه به DisplaySearch 3D تلویزیون محموله ها در مجموع 41.45 میلیون واحد در سال 2012، در مقایسه با 24.14 در سال 2011 و 2.26 در سال 2010.[156] از اواخر سال 2013، تعداد بینندگان تلویزیون سه بعدی شروع به کاهش کرد.[157][158][159][160][161]
برنامهها توسط ایستگاههای تلویزیونی پخش میشوند، که گاهی اوقات «کانالها» نامیده میشوند، زیرا ایستگاهها توسط دولتهایشان مجوز پخش میدهند که فقط از طریق کانالهای اختصاص داده شده در باند تلویزیونی پخش شوند. در ابتدا، پخش زمینی تنها راهی بود که تلویزیون میتوانست به طور گسترده توزیع شود، و از آنجایی که پهنای باند محدود بود، یعنی تعداد کمی کانال در دسترس بود، مقررات دولتی عادی بود. در ایالات متحده، کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) از ژوئیه 1941 به ایستگاهها اجازه پخش تبلیغات داد، اما به عنوان الزامی برای مجوز، تعهدات برنامهنویسی خدمات عمومی را الزامی کرد. در مقابل، بریتانیا مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و هزینه مجوز تلویزیون را برای صاحبان تجهیزات دریافت تلویزیون برای تأمین مالی شرکت پخش بریتانیا (بیبیسی)، که خدمات عمومی را به عنوان بخشی از منشور سلطنتی خود داشت، وضع کرد.
WRGB ادعا میکند که قدیمیترین ایستگاه تلویزیونی جهان است، و ریشههای خود را به یک ایستگاه آزمایشی میدهد که در 13 ژانویه 1928 تأسیس شد و از کارخانه جنرال الکتریک در Schenectady، نیویورک، با حروف تماس W2XB پخش میشد.[162] این تلویزیون پس از خواهر رادیویی خود به عنوان “تلویزیون WGY” شناخته می شد. بعداً در سال 1928، جنرال الکتریک تأسیسات دومی را راه اندازی کرد، این تأسیسات در شهر نیویورک، که دارای حروف تماس W2XBS بود و امروزه به عنوان WNBC شناخته می شود. این دو ایستگاه ماهیت آزمایشی داشتند و برنامهریزی منظمی نداشتند، زیرا گیرندهها توسط مهندسان شرکت اداره میشدند. تصویر عروسک فلیکس گربه در حال چرخش روی میز گردان برای چندین سال هر روز به مدت 2 ساعت پخش می شد، زیرا فناوری جدید توسط مهندسان آزمایش می شد. در 2 نوامبر 1936، بیبیسی اولین سرویس عمومی با کیفیت بالا را از کاخ ویکتوریایی الکساندرا در شمال لندن مخابره کرد.[163] بنابراین ادعا می کند که زادگاه پخش تلویزیونی است که ما اکنون آن را می شناسیم.
با پذیرش گسترده کابل در سراسر ایالات متحده در دهه های 1970 و 1980، پخش تلویزیون های زمینی کاهش یافته است. در سال 2013 تخمین زده شد که حدود 7 درصد از خانواده های ایالات متحده از آنتن استفاده می کنند.[164][165] افزایش جزئی در استفاده از حدود سال 2010 به دلیل تغییر به پخش تلویزیون های دیجیتال زمینی آغاز شد که کیفیت تصویر بکر را در مناطق بسیار بزرگ ارائه می کرد و جایگزینی برای تلویزیون کابلی (CATV) برای برش های بند ناف ارائه می داد. همه کشورهای دیگر در سراسر جهان نیز در حال خاموش کردن تلویزیون زمینی آنالوگ یا روی آوردن به تلویزیون دیجیتال زمینی هستند.
تلویزیون کابلی سیستمی است برای پخش برنامه های تلویزیونی به مشترکان پرداخت کننده از طریق سیگنال های فرکانس رادیویی (RF) که از طریق کابل های کواکسیال یا پالس های نور از طریق کابل های فیبر نوری منتقل می شود. این در تضاد با تلویزیون سنتی زمینی است که در آن سیگنال تلویزیون از طریق امواج رادیویی از طریق هوا منتقل می شود و توسط آنتن تلویزیون متصل به تلویزیون دریافت می شود. در دهه 2000، برنامههای رادیویی FM، اینترنت پرسرعت، خدمات تلفن و خدمات غیر تلویزیونی مشابه نیز ممکن است از طریق این کابلها ارائه شوند. مخفف CATV گاهی اوقات برای تلویزیون کابلی در ایالات متحده استفاده می شود. این تلویزیون در ابتدا مخفف Community Access Television یا Community Antenna Television بود که از مبدأ تلویزیون کابلی در سال 1948 گرفته شد: در مناطقی که دریافت هوایی به دلیل فاصله از فرستنده ها یا مناطق کوهستانی محدود بود، “آنتن های اجتماعی” بزرگ ساخته شد و کابل اجرا شد. از آنها به خانه های فردی.[166]
تلویزیون ماهوارهای سیستمی است برای تأمین برنامههای تلویزیونی با استفاده از سیگنالهای پخش که از ماهوارههای ارتباطی ارسال میشوند. سیگنالها از طریق یک آنتن بازتابنده سهموی در فضای باز دریافت میشوند که معمولاً به عنوان بشقاب ماهوارهای و تبدیلکننده بلوک کم نویز (LNB) شناخته میشود. سپس یک گیرنده ماهواره ای برنامه تلویزیونی مورد نظر را برای مشاهده در دستگاه تلویزیون رمزگشایی می کند. گیرنده ها می توانند ستاپ باکس خارجی یا یک تیونر تلویزیون داخلی باشند. تلویزیون ماهواره ای طیف گسترده ای از کانال ها و خدمات را به ویژه برای مناطق جغرافیایی بدون تلویزیون زمینی یا تلویزیون کابلی ارائه می دهد.
رایجترین روش دریافت، پخش مستقیم تلویزیون ماهوارهای (DBSTV) است که به عنوان «مستقیم به خانه» (DTH) نیز شناخته میشود.[167] در سیستمهای DBSTV، سیگنالها از یک ماهواره پخش مستقیم در طول موج Ku رله میشوند و کاملا دیجیتال هستند.[168] سیستمهای تلویزیون ماهوارهای قبلاً از سیستمهایی استفاده میکردند که فقط دریافت تلویزیون نامیده میشد. این سیستم ها سیگنال های آنالوگ ارسال شده در طیف باند C را از ماهواره های نوع FSS دریافت می کردند و نیاز به استفاده از دیش های بزرگ داشتند. در نتیجه، این سیستمها به سیستمهای «بزرگ دیش» ملقب شدند و گرانتر و محبوبتر بودند.[169]
سیگنالهای تلویزیون ماهوارهای پخش مستقیم، سیگنالهای آنالوگ قبلی و سیگنالهای دیجیتال بعدی بودند که هر دو به گیرنده سازگار نیاز دارند. سیگنال های دیجیتال ممکن است شامل تلویزیون با کیفیت بالا (HDTV) باشد. برخی از مخابرهها و کانالها به صورت رایگان یا رایگان برای مشاهده هستند، در حالی که بسیاری از کانالهای دیگر تلویزیون پولی هستند که نیاز به اشتراک دارند.[170] در سال 1945، نویسنده بریتانیایی داستان های علمی تخیلی آرتور سی کلارک یک سیستم ارتباطی در سراسر جهان را پیشنهاد کرد که با استفاده از سه ماهواره با فاصله مساوی در مدار زمین کار می کند.[171][172] این در شماره اکتبر 1945 مجله Wireless World منتشر شد و مدال استوارت بالانتین موسسه فرانکلین را در سال 1963 برای او به ارمغان آورد.[173][174]
اولین سیگنال های تلویزیونی ماهواره ای از اروپا به آمریکای شمالی از طریق ماهواره Telstar بر فراز اقیانوس اطلس در 23 ژوئیه 1962 ارسال شد.[175] سیگنالها در کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی دریافت و پخش شد و بیش از 100 میلیون نفر آن را تماشا کردند.[175] ماهواره رله 1 که در سال 1962 پرتاب شد، اولین ماهواره ای بود که سیگنال های تلویزیونی را از ایالات متحده به ژاپن ارسال کرد.[176] اولین ماهواره ارتباطی ژئوسنکرون، Syncom 2، در 26 ژوئیه 1963 پرتاب شد.[177]
اولین ماهواره ارتباطی تجاری جهان، به نام Intelsat I و با نام مستعار “پرنده اولیه”، در 6 آوریل 1965 به مدار زمین سنکرون پرتاب شد.[178] اولین شبکه ملی ماهواره های تلویزیونی، به نام Orbita، توسط اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر 1967 ایجاد شد و بر اساس اصل استفاده از ماهواره بسیار بیضوی مولنیا برای بازپخش و تحویل سیگنال های تلویزیونی به ایستگاه های زمینی بود.[179] اولین ماهواره تجاری آمریکای شمالی که انتقال تلویزیون را حمل میکرد، ماهواره ژئوستاتیک Anik 1 کانادا بود که در 9 نوامبر 1972 پرتاب شد.[180] ATS-6، اولین ماهواره آموزشی آزمایشی و پخش مستقیم جهان (DBS)، در 30 مه 1974 پرتاب شد.[181] با استفاده از مدولاسیون FM باند پهن با فرکانس 860 مگاهرتز ارسال می شد و دارای دو کانال صوتی بود. انتقالها بر روی شبه قاره هند متمرکز بود، اما آزمایشکنندگان توانستند سیگنال را در اروپای غربی با استفاده از تجهیزات خانگی که از تکنیکهای طراحی تلویزیون UHF استفاده میکردند، دریافت کنند.[182]
اولین در یک سری از ماهواره های زمین ثابت شوروی برای حمل تلویزیون مستقیم به خانه، Ekran 1، در 26 اکتبر 1976 پرتاب شد.[183] این فرکانس از فرکانس 714 مگاهرتز UHF پایینپیوند استفاده میکرد تا بتوان انتقالات را با فناوری تلویزیون UHF موجود به جای فناوری مایکروویو دریافت کرد.[184]
تلویزیون اینترنتی (تلویزیون اینترنتی) (یا تلویزیون آنلاین) توزیع دیجیتال محتوای تلویزیون از طریق اینترنت برخلاف سیستمهای سنتی مانند زمینی، کابلی و ماهوارهای است، اگرچه خود اینترنت به روشهای زمینی، کابلی یا ماهوارهای دریافت میشود. تلویزیون اینترنتی یک اصطلاح کلی است که تحویل سریالهای تلویزیونی و سایر محتوای ویدیویی را از طریق اینترنت توسط فناوری پخش ویدیو، معمولاً توسط پخشکنندگان اصلی تلویزیون سنتی، پوشش میدهد. تلویزیون اینترنتی نباید با تلویزیون هوشمند، IPTV یا با تلویزیون وب اشتباه گرفته شود. تلویزیون هوشمند به تلویزیونی گفته می شود که دارای سیستم عامل داخلی است. تلویزیون پروتکل اینترنت (IPTV) یکی از استانداردهای نوظهور فناوری تلویزیون اینترنتی برای استفاده توسط شبکه های تلویزیونی است. تلویزیون وب اصطلاحی است که برای برنامههایی که توسط شرکتها و افراد مختلف برای پخش در تلویزیون اینترنتی ایجاد میشوند استفاده میشود.
ارائه دهندگان تلویزیون کابلی و ماهواره ای سنتی شروع به ارائه خدماتی مانند Sling TV، متعلق به Dish Network کردند که در ژانویه 2015 رونمایی شد.[185] DirecTV، یکی دیگر از ارائهدهندگان تلویزیون ماهوارهای، سرویس پخش خود را با نام DirecTV Stream در سال 2016 راهاندازی کرد.[186][187] Sky سرویس پخش مشابهی را در بریتانیا به نام Now راه اندازی کرد. در سال 2013، وبسایت ویدیوی درخواستی نتفلیکس اولین نامزدی جایزه Primetime Emmy را برای پخش تلویزیونی اصلی در شصت و پنجمین دوره جوایز Primetime Emmy به دست آورد. سه تا از سریهای آن، House of Cards، Arrested Development، و Hemlock Grove نامزد دریافت جایزه در آن سال شدند.[188] در 13 ژوئیه 2015، شرکت کابلی Comcast یک بسته تلویزیونی پخش HBO پلاس را با قیمتی که از پهنای باند پایه به همراه کابل اصلی تخفیف داشت، اعلام کرد.[189]
در سال 2017، یوتیوب YouTube TV را راهاندازی کرد، یک سرویس پخش جریانی که به کاربران اجازه میدهد برنامههای تلویزیونی زنده را از کانالهای کابلی یا شبکهای محبوب تماشا کنند و برنامهها را برای پخش در هر کجا و در هر زمان ضبط کنند.[190][191][192] از سال 2017، 28٪ از بزرگسالان ایالات متحده از خدمات پخش به عنوان ابزار اصلی خود برای تماشای تلویزیون یاد می کنند، و 61٪ از افراد 18 تا 29 ساله آن را به عنوان روش اصلی خود ذکر می کنند.[193][194] از سال 2018، نتفلیکس بزرگترین شبکه تلویزیونی پخش جریانی جهان و همچنین بزرگترین شرکت رسانه ای اینترنتی و سرگرمی جهان با 117 میلیون مشترک پولی و بر اساس درآمد و ارزش بازار است.[195][196] در سال 2020، همهگیری کووید-19 با تغییراتی در سبک زندگی مانند ماندن در خانه و قرنطینه، تأثیر زیادی در تجارت پخش تلویزیونی داشت.[197][198][199][200]
دستگاه تلویزیون که گیرنده تلویزیون، تلویزیون، تلویزیون، تلویزیون یا «تلی» نیز نامیده میشود، وسیلهای است که تیونر، نمایشگر، تقویتکننده و بلندگوها را به منظور تماشای تلویزیون و شنیدن اجزای صوتی آن ترکیب میکند. تلویزیونها که در اواخر دهه 1920 به شکل مکانیکی معرفی شدند، پس از جنگ جهانی دوم با استفاده از لولههای پرتوی کاتدی به یک محصول مصرفی محبوب تبدیل شدند. افزودن رنگ به پخش تلویزیون پس از سال 1953 محبوبیت دستگاه های تلویزیونی را افزایش داد و آنتن در فضای باز به ویژگی مشترک خانه های حومه شهر تبدیل شد. تلویزیون فراگیر در دهه 1970 به وسیله نمایشگر رسانه های ضبط شده مانند Betamax و VHS تبدیل شد که بینندگان را قادر می ساخت تا برنامه های تلویزیونی را ضبط کنند و فیلم های از پیش ضبط شده را تماشا کنند. در دهههای بعدی، از دستگاههای تلویزیون برای تماشای دیویدی و دیسکهای بلوری فیلم و سایر محتواها استفاده شد. تولیدکنندگان بزرگ تلویزیون اعلام کردند که CRT، DLP، پلاسما و LCD با نور پس زمینه فلورسنت را تا اواسط دهه 2010 متوقف می کنند. تلویزیونها از سال 2010 عمدتاً از LED استفاده میکنند.[3][4][201][202] انتظار می رود که LED ها در آینده نزدیک به تدریج با OLED جایگزین شوند.
اولین سیستم ها از یک دیسک چرخان برای ایجاد و بازتولید تصاویر استفاده می کردند.[203] اینها معمولا وضوح و اندازه صفحه نمایش پایینی داشتند و هرگز در بین عموم محبوب نشدند.
یک لوله پرتو کاتدی 14 اینچی که سیم پیچ های انحراف و تفنگ های الکترونی خود را نشان می دهد.
لوله اشعه کاتدی (CRT) یک لوله خلاء است که حاوی یک یا چند تفنگ الکترونی (منبع الکترونها یا ساطعکننده الکترون) و یک صفحه فلورسنت است که برای مشاهده تصاویر استفاده میشود.[37] ابزاری برای شتاب بخشیدن و انحراف پرتوهای الکترونی روی صفحه نمایش برای ایجاد تصاویر دارد. این تصاویر ممکن است شکل موج های الکتریکی (اسیلوسکوپ)، تصاویر (تلویزیون، مانیتور کامپیوتر)، اهداف رادار یا موارد دیگر را نشان دهند. CRT از یک پاکت شیشهای تخلیهشده استفاده میکند که بزرگ، عمیق (یعنی طولانی از صفحه جلو تا قسمت عقب)، نسبتاً سنگین و نسبتاً شکننده است. به عنوان یک موضوع ایمنی، صفحه معمولاً از شیشه سربی ضخیم ساخته شده است تا در برابر شکستگی بسیار مقاوم باشد و از انتشار بیشتر اشعه ایکس جلوگیری کند، به خصوص اگر CRT در یک محصول مصرفی استفاده شود.
در دستگاه های تلویزیون و مانیتورهای کامپیوتر، کل قسمت جلوی لوله به طور مکرر و سیستماتیک در یک الگوی ثابت به نام شطرنجی اسکن می شود. یک تصویر با کنترل شدت هر یک از سه پرتو الکترونی، یکی برای هر رنگ اصلی افزودنی (قرمز، سبز و آبی) با یک سیگنال ویدئویی به عنوان مرجع تولید میشود.[204] در تمام مانیتورها و تلویزیون های CRT مدرن، پرتوها توسط انحراف مغناطیسی خم می شوند، یک میدان مغناطیسی متغیر که توسط سیم پیچ ها ایجاد می شود و توسط مدارهای الکترونیکی اطراف گردن لوله هدایت می شود، اگرچه انحراف الکترواستاتیک معمولاً در اسیلوسکوپ ها، نوعی ابزار تشخیصی، استفاده می شود. [204]
پردازش نور دیجیتال (DLP) نوعی فناوری ویدئو پروژکتور است که از دستگاه میکروآینه دیجیتال استفاده می کند. برخی از DLP ها دارای تیونر تلویزیون هستند که آنها را به نوعی نمایشگر تلویزیون تبدیل می کند. در ابتدا در سال 1987 توسط دکتر لری هورنبک از تگزاس اینسترومنتز توسعه یافت. در حالی که دستگاه تصویربرداری DLP توسط Texas Instruments اختراع شد، اولین پروژکتور مبتنی بر DLP توسط Digital Projection Ltd در سال 1997 معرفی شد. Digital Projection و Texas Instruments هر دو در سال 1998 برای اختراع فناوری پروژکتور DLP جوایز امی را دریافت کردند. DLP در انواع برنامه های نمایشگر از نمایشگرهای ثابت سنتی گرفته تا نمایشگرهای تعاملی و همچنین برنامه های کاربردی تعبیه شده غیر سنتی از جمله مصارف پزشکی، امنیتی و صنعتی استفاده می شود. فناوری DLP در پروژکتورهای جلویی DLP (واحدهای نمایش مستقل برای کلاس های درس و کسب و کار در درجه اول) و همچنین در خانه های خصوصی استفاده می شود. در این موارد، تصویر بر روی صفحه نمایش نمایش داده می شود. DLP همچنین در تلویزیون های DLP طرح عقب و علائم دیجیتال استفاده می شود. همچنین در حدود 85 درصد از پروژکتورهای سینمای دیجیتال استفاده می شود.[205]
صفحه نمایش پلاسما (PDP) نوعی صفحه نمایش تخت است که برای نمایشگرهای تلویزیون بزرگ 30 اینچ (76 سانتی متر) یا بزرگتر رایج است. آنها را نمایشگرهای “پلاسما” می نامند زیرا در این فناوری از سلول های کوچک حاوی گازهای یونیزه با بار الکتریکی یا آنچه که در اصل محفظه هایی هستند که بیشتر به عنوان لامپ های فلورسنت شناخته می شوند، استفاده می کند.
تلویزیونهای نمایشگر کریستال مایع (LCD TV) تلویزیونهایی هستند که از فناوری نمایشگر کریستال مایع برای تولید تصاویر استفاده میکنند. تلویزیونهای LCD بسیار نازکتر و سبکتر از لوله پرتو کاتدی (CRT) با اندازه نمایشگر مشابه هستند و در اندازههای بسیار بزرگتر (مثلاً مورب 90 اینچ) موجود هستند. هنگامی که هزینه های ساخت کاهش یافت، این ترکیب از ویژگی ها LCD را برای گیرنده های تلویزیون کاربردی کرد. ال سی دی ها دو نوع هستند: آنهایی که از لامپ های فلورسنت کاتد سرد استفاده می کنند که به سادگی LCD نامیده می شوند و آنهایی که از LED به عنوان نور پس زمینه به نام LED استفاده می کنند.
در سال 2007، تلویزیون های LCD برای اولین بار از فروش تلویزیون های مبتنی بر CRT در سرتاسر جهان پیشی گرفتند و آمار فروش آنها نسبت به سایر فناوری ها تسریع شد. تلویزیونهای LCD به سرعت تنها رقبای اصلی را در بازار صفحهنمایش بزرگ، پنل نمایشگر پلاسما و تلویزیون با پروژکتور عقب، جابهجا کردند.[206] در اواسط دهه 2010، ال سی دی ها به ویژه ال ای دی ها تا حد زیادی به پرفروش ترین نوع نمایشگر تلویزیون تبدیل شدند.[201][202] ال سی دی ها هم معایبی دارند. سایر فناوریها این نقاط ضعف را برطرف میکنند، از جمله OLED، FED و SED، اما تا سال 2014 هیچکدام از آنها وارد تولید گسترده نشدهاند.
OLED (دیود ساطع کننده نور آلی) یک دیود ساطع کننده نور (LED) است که در آن لایه الکترولومینسانس تابشی لایه ای از ترکیب آلی است که در پاسخ به جریان الکتریکی نور ساطع می کند. این لایه از نیمه هادی آلی بین دو الکترود قرار دارد. به طور کلی، حداقل یکی از این الکترودها شفاف است. OLED ها برای ایجاد نمایشگرهای دیجیتال در دستگاه هایی مانند صفحه نمایش تلویزیون استفاده می شوند. همچنین برای نمایشگرهای کامپیوتر، سیستم های قابل حمل مانند تلفن های همراه، کنسول های بازی دستی و PDA ها استفاده می شود.
دو گروه اصلی OLED وجود دارد: آنهایی که مبتنی بر مولکولهای کوچک هستند و آنهایی که از پلیمرها استفاده می کنند. افزودن یون های متحرک به OLED یک سلول الکتروشیمیایی ساطع کننده نور یا LEC ایجاد می کند که حالت عملکرد کمی متفاوت دارد. نمایشگرهای OLED می توانند از طرح های آدرس دهی پسیو ماتریس (PMOLED) یا ماتریس فعال (AMOLED) استفاده کنند. OLED های ماتریس فعال به صفحه پشتی ترانزیستوری با لایه نازک نیاز دارند تا هر پیکسل جداگانه را روشن یا خاموش کند، اما امکان رزولوشن بالاتر و اندازه نمایشگر بزرگتر را فراهم می کند.
صفحه نمایش OLED بدون نور پس زمینه کار می کند. بنابراین، می تواند سطوح سیاه عمیق را نمایش دهد و می تواند نازک تر و سبک تر از نمایشگر کریستال مایع (LCD) باشد. در شرایط محیطی کم نور مانند اتاق تاریک، صفحه نمایش OLED می تواند نسبت کنتراست بالاتری نسبت به LCD داشته باشد، چه LCD از لامپ های فلورسنت کاتد سرد یا نور پس زمینه LED استفاده کند. انتظار میرود که OLEDها در آینده نزدیک جایگزین سایر اشکال نمایشگر شوند.[5]
تلویزیون با کیفیت پایین یا LDTV به سیستم های تلویزیونی اطلاق می شود که وضوح صفحه نمایش کمتری نسبت به سیستم های تلویزیون با کیفیت استاندارد مانند 240p (320*240) دارند. در تلویزیون های دستی استفاده می شود. رایجترین منبع برنامهنویسی LDTV اینترنت است، جایی که توزیع انبوه فایلهای ویدیویی با وضوح بالاتر میتواند سرورهای رایانه را تحت تأثیر قرار دهد و دانلود آن بیش از حد طول بکشد. بسیاری از تلفنهای همراه و دستگاههای قابل حمل مانند آیپاد نانو اپل یا پلیاستیشن پرتابل سونی از ویدیوی LDTV استفاده میکنند، زیرا فایلهای با وضوح بالاتر بیش از حد نیاز صفحهنمایشهای کوچک آنها هستند (به ترتیب ۳۲۰×۲۴۰ و ۴۸۰×۲۷۲ پیکسل). نسل فعلی آیپاد نانو، مانند سه نسل اول آیپاد تاچ و آیفون (480×320) دارای صفحهنمایش LDTV هستند. یوتیوب در اولین سالهای فعالیت خود تنها یک رزولوشن با کیفیت پایین 320x240p با سرعت 30 فریم در ثانیه یا کمتر ارائه میکرد. به دلیل وضوح (تقریباً 360 × 480i/576i) می توان یک نوار ویدئویی استاندارد و درجه مصرف کننده را SDTV در نظر گرفت.
تلویزیون با تعریف استاندارد یا SDTV به دو وضوح مختلف اشاره دارد: 576i، با 576 خط تفکیک در هم آمیخته، که از سیستمهای PAL و SECAM توسعهیافته اروپا مشتق شده است. و 480i بر اساس سیستم NTSC کمیته سیستم تلویزیون ملی آمریکا. SDTV یک سیستم تلویزیونی است که از وضوحی استفاده میکند که به عنوان تلویزیون با وضوح بالا (720p، 1080i، 1080p، 1440p، 4K UHDTV، و 8K UHD) یا تلویزیون با کیفیت پیشرفته (EDTV 480p) در نظر گرفته نمیشود. در آمریکای شمالی، SDTV دیجیتال در همان نسبت تصویر 4:3 با سیگنالهای NTSC پخش میشود و محتوای صفحه عریض در مرکز برش داده میشود.[207] با این حال، در سایر نقاط جهان که از سیستمهای رنگی PAL یا SECAM استفاده میکردند، تلویزیون با کیفیت استاندارد اکنون معمولاً با نسبت تصویر 16:9 نشان داده میشود که این انتقال بین اواسط دهه 1990 و اواسط دهه 2000 رخ میدهد. برنامههای قدیمیتر با نسبت تصویر 4:3 در ایالات متحده به صورت 4:3 نشان داده میشوند و کشورهای غیر ATSC ترجیح میدهند وضوح افقی را با مقیاسبندی آنامورفیک یک تصویر ستوندار کاهش دهند.
تلویزیون با وضوح بالا (HDTV) وضوحی را ارائه می دهد که به طور قابل توجهی بالاتر از تلویزیون با کیفیت استاندارد است.
HDTV ممکن است در فرمت های مختلف منتقل شود:
1080p: 1920×1080p: 2073600 پیکسل (~2.07 مگاپیکسل) در هر فریم 1080i: 1080×1920: 1036800 پیکسل (~1.04 مگاپیکسل) در هر فیلد یا 2073600 پیکسل (~2.07 مگاپیکسل) در هر فریم وضوح غیر استاندارد CEA در برخی کشورها وجود دارد مانند 1440×1080i: 777600 پیکسل (~0.78 مگاپیکسل) در هر فیلد یا 1555200 پیکسل (~1.56 مگاپیکسل) در هر فریم 720p: 1280×720p: 921600 پیکسل (~0.92 مگاپیکسل) در هر فریم
تلویزیون با کیفیت فوق العاده بالا (همچنین با نام های Super Hi-Vision، تلویزیون Ultra HD، UltraHD، UHDTV یا UHD نیز شناخته می شود) شامل 4K UHD (2160p) و 8K UHD (4320p) است که دو فرمت ویدیوی دیجیتال پیشنهاد شده توسط NHK Science و آزمایشگاه های تحقیقات فناوری و تعریف و تایید شده توسط اتحادیه بین المللی مخابرات (ITU). انجمن لوازم الکترونیکی مصرفی در 17 اکتبر 2012 اعلام کرد که “فوق العاده بالا” یا “Ultra HD” برای نمایشگرهایی استفاده خواهد شد که دارای نسبت ابعاد حداقل 16:9 و حداقل یک ورودی دیجیتال با قابلیت حمل و نمایش هستند. ویدیوی طبیعی با حداقل وضوح 3840×2160 پیکسل.[208][209]
مصرف کنندگان آمریکای شمالی به طور متوسط هر هفت سال یک تلویزیون جدید خریداری می کنند و یک خانواده متوسط صاحب 2.8 تلویزیون است. از سال 2011، هر سال 48 میلیون با قیمت متوسط 460 دلار و اندازه 38 اینچ (97 سانتی متر) فروخته می شود.[210]
Samsung Electronics | 31.2% |
LG Electronics | 16.2% |
TCL | 10.2% |
Hisense | 9.5% |
Sony | 5.7% |
Others | 39% |
نمایش برنامه های تلویزیونی برای عموم می تواند به روش های بسیار دیگری اتفاق بیفتد. بعد از تولید، مرحله بعدی بازاریابی و تحویل محصول به بازارهایی است که برای استفاده از آن باز است. این معمولا در دو سطح اتفاق می افتد:
اجرای اصلی یا اجرای اول: یک تهیه کننده برنامه ای از یک یا چند قسمت ایجاد می کند و آن را در ایستگاه یا شبکه ای نشان می دهد که خود هزینه تولید را پرداخت کرده است یا از طرف تهیه کنندگان تلویزیون مجوزی برای انجام همین کار اعطا شده است. پخش پخش: این اصطلاحی است که به طور گسترده برای توصیف کاربردهای برنامه نویسی ثانویه (فراتر از اجرای اصلی) استفاده می شود. این شامل اجراهای ثانویه در کشور شماره اول، اما همچنین استفاده بین المللی است که ممکن است توسط تولید کننده مبدأ مدیریت نشود. در بسیاری از موارد، شرکتها، ایستگاههای تلویزیونی یا افراد دیگری مشغول انجام کار سندیکایی هستند، به عبارت دیگر، برای فروش محصول به بازارهایی که مجاز به فروش در آن هستند، طبق قرارداد صاحبان حق چاپ، در بیشتر موارد، تولیدکنندگان.
برنامهنویسی اولین بار در خدمات اشتراکی در خارج از ایالات متحده در حال افزایش است، اما تعداد کمی از برنامههای تولید داخلی به صورت پخش رایگان داخلی (FTA) در جاهای دیگر پخش میشوند. با این حال، این عمل به طور کلی در کانال های FTA فقط دیجیتالی یا با مطالب اولیه فقط برای مشترکین که در FTA ظاهر می شود در حال افزایش است. برخلاف ایالات متحده، غربالگری های مکرر FTA یک برنامه شبکه FTA معمولاً فقط در آن شبکه انجام می شود. همچنین، شرکت های وابسته به ندرت برنامه نویسی غیر شبکه ای را خریداری یا تولید می کنند که بر برنامه نویسی محلی متمرکز نباشد.
ژانرهای تلویزیونی طیف وسیعی از انواع برنامهنویسی را شامل میشود که بینندگان را سرگرم، اطلاعرسانی و آموزش میدهد. گران ترین ژانرهای سرگرمی برای تولید معمولا درام و مینی سریال دراماتیک هستند. با این حال، ژانرهای دیگر مانند ژانرهای تاریخی وسترن نیز ممکن است هزینه تولید بالایی داشته باشند.
ژانرهای سرگرمی فرهنگ پاپ شامل نمایش های اکشن مانند پلیس، جنایی، درام های پلیسی، ترسناک یا نمایش های هیجان انگیز است. همچنین، انواع دیگری از ژانر درام نیز وجود دارد، مانند درام های پزشکی و سریال های روزانه. سریالهای علمی تخیلی بسته به اینکه روی سؤالات فلسفی یا ماجراجویی بالا تأکید میکنند، میتوانند در دو دسته درام یا اکشن قرار بگیرند. کمدی یک ژانر محبوب است که شامل کمدی موقعیت (سیت کام) و سریال های انیمیشن برای جمعیت بزرگسالان مانند کمدی سنترال پارک جنوبی است.
کمهزینهترین انواع ژانرهای برنامهسازی سرگرمی عبارتند از: نمایشهای بازی، برنامههای گفتگو، برنامههای متنوع و تلویزیون واقعیت. بازی نشان می دهد که شرکت کنندگان در حال پاسخ دادن به سوالات و حل پازل برای بردن جوایز هستند. برنامه های گفتگو شامل مصاحبه با افراد مشهور سینما، تلویزیون، موسیقی و ورزش و چهره های عمومی است. نمایش های متنوع شامل طیف وسیعی از نوازندگان موسیقی و سرگرمی های دیگر، مانند کمدین ها و شعبده بازان، که توسط یک میزبان یا استاد مراسم معرفی می شوند. بین برخی از برنامه های تاک شو و برنامه های متنوع تلاقی وجود دارد زیرا برنامه های گفتگوی پیشرو اغلب اجرای گروه ها، خوانندگان، کمدین ها و سایر اجراکنندگان را در بین بخش های مصاحبه به نمایش می گذارند. سریالهای تلویزیونی واقعی افراد «عادی» (یعنی نه بازیگران) با چالشها یا تجربیات غیرعادی از دستگیری توسط افسران پلیس (COPS) گرفته تا کاهش وزن قابل توجه (بزرگترین بازنده). یک نسخه مشتق شده از نمایش های واقعیت، افراد مشهور را در حال انجام فعالیت های روزمره مانند انجام زندگی روزمره خود (آزبورنز، پدر هود اسنوپ داگ) یا انجام کارهای معمولی (زندگی ساده) نشان می دهد.[212]
برنامههای تلویزیونی تخیلی که برخی از محققان تلویزیونی و گروههای مدافع پخش استدلال میکنند «تلویزیون با کیفیت» هستند، شامل سریالهایی مانند Twin Peaks و The Sopranos هستند. کریستین تامپسون استدلال میکند که برخی از این مجموعههای تلویزیونی ویژگیهایی را در فیلمهای هنری نیز به نمایش میگذارند، مانند رئالیسم روانشناختی، پیچیدگی روایت، و خطوط داستانی مبهم. برنامههای تلویزیونی غیرداستانی که برخی از محققان تلویزیونی و گروههای مدافع پخش استدلال میکنند «تلوزیون باکیفیت» هستند، شامل طیفی از برنامههای جدی، غیرتجاری با هدف مخاطبان خاص، مانند مستندها و برنامههای امور عمومی است.
در سرتاسر جهان، پخش تلویزیون از طریق دولت، تبلیغات، صدور مجوز (شکلی از مالیات)، اشتراک یا هر ترکیبی از اینها تامین می شود. برای محافظت از درآمد، کانال های تلویزیونی اشتراک معمولاً رمزگذاری می شوند تا اطمینان حاصل شود که فقط مشترکین کدهای رمزگشایی را برای دیدن سیگنال دریافت می کنند. کانال های رمزگذاری نشده به عنوان پخش رایگان یا FTA شناخته می شوند. در سال 2009، بازار جهانی تلویزیون دارای 1217.2 میلیون خانوار تلویزیونی با حداقل یک تلویزیون و مجموع درآمد 268.9 میلیارد یورو (کاهش 1.2 درصدی نسبت به سال 2008) بود.[213] آمریکای شمالی با 39% بیشترین سهم بازار درآمد تلویزیون را داشت و پس از آن اروپا (31%)، آسیا-اقیانوسیه (21%)، آمریکای لاتین (8%) و آفریقا و خاورمیانه (2%) قرار داشتند.[214] در سطح جهانی، منابع مختلف درآمد تلویزیون به 45 تا 50 درصد درآمدهای تبلیغات تلویزیونی، 40 تا 45 درصد هزینه های اشتراک و 10 درصد بودجه عمومی تقسیم می شوند.[215][216]
دسترسی گسترده تلویزیون آن را به رسانه ای قدرتمند و جذاب برای تبلیغ کنندگان تبدیل می کند. بسیاری از شبکهها و ایستگاههای تلویزیونی بلوکهایی از زمان پخش را به تبلیغکنندگان (“حامیان مالی”) میفروشند تا بودجه برنامههایشان را تأمین کنند.[217] تبلیغات تلویزیونی (که در زبان انگلیسی آمریکایی تبلیغات تلویزیونی، تجاری یا تبلیغاتی نامیده می شود، و در انگلیسی بریتانیایی به عنوان تبلیغ شناخته می شود) مجموعه ای از برنامه های تلویزیونی است که توسط یک سازمان تهیه و پرداخت می شود، که پیامی را به طور معمول برای بازاریابی یک محصول یا به فروش می رساند. سرویس. درآمد تبلیغات بخش قابل توجهی از بودجه اکثر شبکه های تلویزیونی خصوصی را تامین می کند. اکثریت قریب به اتفاق تبلیغات تلویزیونی امروزی شامل نقاط تبلیغاتی مختصری است که از چند ثانیه تا چند دقیقه متغیر است (و همچنین تبلیغات تبلیغاتی در طول برنامه). از بدو ورود تلویزیون از این نوع تبلیغات برای تبلیغ انواع کالاها، خدمات و ایده ها استفاده می شد. تلویزیون در سال 1928 هنوز در مرحله آزمایشی خود بود، اما پتانسیل این رسانه برای فروش کالا از قبل پیش بینی شده بود.
تأثیرات تبلیغات تلویزیونی بر مخاطبان (و تأثیرات رسانه های جمعی به طور کلی) موضوع بحث فیلسوفانی از جمله مارشال مک لوهان بوده است. میزان تماشای برنامه های تلویزیونی، همانطور که توسط شرکت هایی مانند تحقیقات رسانه ای نیلسن اندازه گیری می شود، اغلب به عنوان معیاری برای قرار دادن تبلیغات تلویزیونی و در نتیجه، برای نرخ هایی که از تبلیغ کنندگان برای پخش در یک شبکه، برنامه تلویزیونی یا زمانی خاص از روز دریافت می شود، استفاده می شود. (به نام “روز”). در بسیاری از کشورها، از جمله ایالات متحده، تبلیغات کمپین تلویزیونی برای یک کمپین سیاسی ضروری تلقی می شود. در کشورهای دیگر، مانند فرانسه، تبلیغات سیاسی در تلویزیون به شدت محدود شده است، [218] در حالی که برخی از کشورها، مانند نروژ، تبلیغات سیاسی را به طور کامل ممنوع می کنند.
اولین تبلیغ رسمی تلویزیونی پولی در ایالات متحده در 1 ژوئیه 1941 از ایستگاه نیویورک WNBT (در حال حاضر WNBC) قبل از بازی بیسبال بین بروکلین داجرز و فیلادلفیا فیلیز پخش شد. اعلامیه ساعتهای Bulova، که شرکت برای آنها از 4.00 تا 9.00 دلار پرداخت کرده است (گزارشها متفاوت است)، یک الگوی آزمایشی WNBT را نشان میدهد که شبیه ساعتی است که عقربههای آن زمان را نشان میدهد. آرم Bulova، با عبارت “Bulova Watch Time”، در ربع سمت راست پایین الگوی آزمایشی نشان داده شد در حالی که عقربه دوم به مدت یک دقیقه دور صفحه را می چرخاند.[219][220] اولین تبلیغ تلویزیونی پخش شده در بریتانیا در ITV در 22 سپتامبر 1955 بود که خمیر دندان Gibbs SR را تبلیغ می کرد. اولین تبلیغ تلویزیونی پخش شده در آسیا در تلویزیون نیپون در توکیو در 28 اوت 1953 بود که سیکوشا (سیکو کنونی) را تبلیغ می کرد، که همچنین ساعتی را با زمان فعلی نمایش می داد.[221]
از زمان آغاز به کار در ایالات متحده در سال 1941، [222] تبلیغات تلویزیونی به یکی از مؤثرترین، متقاعدکنندهترین و محبوبترین روشها برای فروش محصولات مختلف، بهویژه کالاهای مصرفی تبدیل شدهاند. در طول دهه 1940 و تا دهه 1950، برنامه ها توسط تبلیغ کنندگان مجزا برگزار می شد. این به نوبه خود کنترل خلاقانه زیادی را به تبلیغ کنندگان بر روی محتوای نمایش داد. شاید به دلیل رسواییهای نمایش مسابقه در دهه 1950، [223] شبکهها به مفهوم مجله تغییر مکان دادند و وقفههای تبلیغاتی با سایر تبلیغکنندگان را معرفی کردند.
نرخ تبلیغات در ایالات متحده در درجه اول توسط رتبه بندی نیلسن تعیین می شود. زمان روز و محبوبیت کانال تعیین می کند که یک تبلیغ تلویزیونی چقدر می تواند هزینه داشته باشد. برای مثال، میتواند تقریباً 750000 دلار برای یک بلوک 30 ثانیهای از زمان تجاری در طول مسابقه خوانندگی بسیار محبوب American Idol هزینه داشته باشد، در حالی که همین مقدار زمان برای Super Bowl میتواند چندین میلیون دلار هزینه داشته باشد. برعکس، بازه های زمانی کمتر دیده شده، مانند صبح زود و بعدازظهر روزهای هفته، اغلب به صورت عمده به تولیدکنندگان تبلیغات اطلاعاتی با نرخ های بسیار پایین تری فروخته می شوند. در سالهای اخیر، برنامههای پولی یا اطلاعات تجاری معمولاً در مدت زمان 30 دقیقه یا یک ساعت رایج شده است. برخی از شرکتهای دارویی و سایر مشاغل حتی آیتمهای «اخبار» را برای پخش ایجاد کردهاند که در صنعت به عنوان انتشار اخبار ویدیویی شناخته میشوند و به مدیران برنامه برای استفاده از آنها پول میدهند.[224]
برخی از برنامه های تلویزیونی نیز عمداً محصولات را به عنوان تبلیغات در برنامه های خود قرار می دهند، رویه ای که در فیلم های بلند آغاز شده است[225] و به عنوان قرار دادن محصول شناخته می شود. به عنوان مثال، یک شخصیت میتواند نوع خاصی از نوشابه مینوشد، به رستوران زنجیرهای خاص میرود، یا رانندگی میکند. (این گاهی اوقات بسیار ظریف است، با نمایش هایی که وسایل نقلیه توسط تولید کنندگان با هزینه کم در ازای جای گذاری محصول ارائه می شود). گاهی اوقات از یک برند یا علامت تجاری خاص یا موسیقی از یک هنرمند یا گروه خاص استفاده می شود. (این شامل حضور مهمان هنرمندانی نمی شود که در برنامه اجرا می کنند.)
تنظیم کننده تلویزیون بر تبلیغات تلویزیونی در بریتانیا نظارت می کند. محدودیت های آن از روزهای اولیه تلویزیون با بودجه تجاری اعمال شده است. با وجود این، یک غول اولیه تلویزیون، روی تامسون، مجوز پخش را به عنوان “مجوز چاپ پول” تشبیه کرد.[226] محدودیت ها به این معنی است که سه کانال تلویزیونی تجاری ملی بزرگ: ITV، Channel 4 و Channel 5 می توانند به طور متوسط تنها هفت دقیقه تبلیغات در ساعت (هشت دقیقه در دوره اوج مصرف) نشان دهند. سایر پخشکنندهها به طور میانگین نباید بیش از نه دقیقه (دوازده در اوج) باشند. این بدان معناست که بسیاری از برنامههای تلویزیونی وارداتی از ایالات متحده دارای مکثهای غیرطبیعی هستند که در آن شرکت بریتانیایی از وقفههای روایی در نظر گرفته شده برای تبلیغات مکرر ایالات متحده استفاده نمیکند. آگهیها نباید در دورهای از انواع برنامههای ممنوعه خاص که کمتر از نیم ساعت طول میکشند درج شود. این فهرست شامل هر گونه برنامه خبری یا امور جاری، مستند و برنامه برای کودکان است. بعلاوه، تبلیغات در برنامه ای که برای پذیرایی در مدارس یا هر سرویس پخش مذهبی یا سایر برنامه های مذهبی یا در مراسم رسمی یا مناسبت سلطنتی طراحی و پخش می شود، ممنوع است. همچنین باید مرزبندی های مشخصی در زمان بین برنامه ها و تبلیغات وجود داشته باشد. بیبیسی که کاملاً غیرتجاری است، مجاز به نمایش تبلیغات در تلویزیون در بریتانیا نیست، اگرچه کانالهایی با بودجه تبلیغاتی در خارج از کشور دارد. بخش عمده ای از بودجه آن از هزینه های مجوز تلویزیون (نگاه کنید به زیر) و سندیکای پخش، فروش محتوا به سایر پخش کنندگان تامین می شود.[227][228]
تبلیغات پخشی توسط اداره پخش ایرلند تنظیم می شود.[229]
برخی از کانال های تلویزیونی تا حدی از طریق اشتراک تامین می شوند. بنابراین، سیگنالها در حین پخش رمزگذاری میشوند تا اطمینان حاصل شود که فقط مشترکین پرداختکننده برای تماشای تلویزیون پولی یا کانالهای تخصصی به کدهای رمزگشایی دسترسی دارند. بیشتر خدمات اشتراک نیز از طریق تبلیغات تامین می شود.
خدمات تلویزیونی در برخی کشورها ممکن است با مجوز تلویزیون یا نوعی مالیات تامین شود، به این معنی که تبلیغات نقش کمتری دارد یا اصلاً نقشی ندارد. برای مثال، برخی از کانالها ممکن است اصلاً تبلیغاتی نداشته باشند و برخی بسیار کم باشند، از جمله:
استرالیا (تلویزیون ABC)
بلژیک (VRT برای فلاندر و RTBF برای والونیا)
دانمارک (DR)
ایرلند (RTÉ)
ژاپن (NHK)
نروژ (NRK)
سوئد (SVT)
سوئیس (SRG SSR)
جمهوری چین (تایوان) (PTS)
بریتانیا (تلویزیون بی بی سی)
ایالات متحده (PBS)
سرویس تلویزیونی شرکت پخش بریتانیا هیچ تبلیغات تلویزیونی در کانالهای خود در بریتانیا انجام نمیدهد و با مجوز سالانه تلویزیونی که توسط ساکنان محلهایی که پخش زنده تلویزیونی دریافت میکنند، هزینه میشود. تا سال 2012 تخمین زده شد که تقریباً 26.8 میلیون خانوار خصوصی خانگی در بریتانیا صاحب تلویزیون بودند، با تقریباً 25 میلیون مجوز تلویزیون در تمام ساختمانها تا سال 2010.[230] این هزینه مجوز تلویزیون توسط دولت تعیین میشود، اما بیبیسی پاسخگو یا تحت کنترل دولت نیست.[نیازمند منبع] تا سال 2009، تقریباً 90 درصد از مردم هر هفته دو شبکه تلویزیونی اصلی بیبیسی را تماشا میکردند و در مجموع 27 شبکه تلویزیونی را تماشا میکردند. درصد از کل بازدیدها، [231] علیرغم اینکه 85 درصد خانه ها چند کاناله بودند، 42 درصد از آنها به 200 کانال رایگان از طریق ماهواره و 43 درصد دیگر به 30 کانال یا بیشتر دسترسی داشتند. از طریق Freeview.[232] از ژوئن 2021، مجوزی که بودجه کانالهای تلویزیونی بیبیسی را بدون تبلیغات تأمین میکند، 159 پوند برای مجوز تلویزیون رنگی و 53.50 پوند برای مجوز تلویزیون سیاه و سفید (رایگان یا کاهش یافته برای برخی گروهها) هزینه دارد.[233]
خدمات تلویزیونی شرکت پخش استرالیایی در استرالیا هیچگونه تبلیغاتی از سوی منابع خارجی ندارد. بر اساس قانون شرکت پخش استرالیا در سال 1983 ممنوع است، که همچنین استقلال سردبیری آن را تضمین می کند. ABC بیشتر بودجه خود را از دولت استرالیا دریافت می کند (برخی درآمدها از بخش بازرگانی آن دریافت می شود)، اما از زمان دولت هاوارد در سال 1996، با کاهش شدید بودجه تحت دولت های لیبرال، از زمان دولت هاوارد در سال 1996، [234] با کاهش شدید بودجه در سال 2014 متحمل کاهش تدریجی شده است. دولت، [235] و یک توقف شاخص سازی مداوم از سال 2021. [236][237] این بودجه برای خروجیهای تلویزیون، رادیو، آنلاین و بینالمللی ABC تأمین میشود، اگرچه ABC استرالیا، که در سراسر منطقه آسیا و اقیانوسیه پخش میکند، وجوه اضافی را از طریق DFAT و برخی تبلیغات در کانال دریافت میکند.[238][239]
در فرانسه، کانالهایی که از سوی دولت تامین مالی میشوند، تبلیغات دارند، اما کسانی که تلویزیون دارند باید مالیات سالانه بپردازند (“la redevance audiovisuelle”).[240]
در ژاپن، NHK توسط هزینه های مجوز پرداخت می شود (در ژاپنی به عنوان هزینه پذیرش (受信料، Jushinryō) شناخته می شود). قانون پخش که بر بودجه NHK حاکم است، تصریح می کند که هر تلویزیونی که برای دریافت NHK مجهز شده باشد، ملزم به پرداخت هزینه است. این هزینه استاندارد است، با تخفیف برای کارکنان اداری و دانشجویانی که رفت و آمد می کنند، و همچنین تخفیف عمومی برای ساکنان استان اوکیناوا.
برنامهسازی پخش یا فهرستهای تلویزیونی در بریتانیا، رویه سازماندهی برنامههای تلویزیونی در یک برنامه زمانی است، با اتوماسیون پخش که برای تغییر منظم زمانبندی برنامههای تلویزیونی برای ایجاد مخاطب برای یک برنامه جدید، حفظ آن مخاطب یا رقابت با آن استفاده میشود. برنامه های دیگر صدا و سیما
تلویزیون نقشی اساسی در اجتماعی شدن قرن 20 و 21 ایفا کرده است. جنبه های زیادی از تلویزیون وجود دارد که می توان به آنها پرداخت، از جمله مسائل منفی مانند خشونت رسانه ای. تحقیقات کنونی نشان میدهد که افرادی که از انزوای اجتماعی رنج میبرند، میتوانند از تلویزیون برای ایجاد رابطهای فرااجتماعی یا ساختگی با شخصیتهای نمایشها و فیلمهای تلویزیونی مورد علاقهشان استفاده کنند تا راهی برای انحراف احساس تنهایی و محرومیت اجتماعی باشد.[241] مطالعات متعدد نشان داده است که تلویزیون آموزشی مزایای بسیاری دارد. مقاله «چیزهای خوب در مورد تلویزیون»[242] استدلال می کند که تلویزیون در صورت استفاده عاقلانه می تواند ابزار یادگیری بسیار قدرتمند و مؤثری برای کودکان باشد. با توجه به ایمان، بسیاری از فرقه های مسیحی از تلویزیون برای پخش برنامه های مذهبی استفاده می کنند.
کودکان، به ویژه کودکان 5 ساله یا کمتر، در معرض خطر آسیب ناشی از افتادن تلویزیون هستند.[249] یک تلویزیون به سبک CRT که بر روی کودک می افتد، به دلیل وزن آن، با نیرویی معادل سقوط چندین طبقه از یک ساختمان برخورد می کند.[250] تلویزیونهای صفحهتخت جدیدتر «بالا سنگین و دارای پایههای باریک» هستند، به این معنی که یک کودک کوچک میتواند به راحتی یکی را بکشد.[251] از سال 2015، نوک تلویزیون مسئول بیش از 10000 جراحت در سال به کودکان در ایالات متحده بود که هزینه آن بیش از 8 میلیون دلار در سال (معادل 10.28 میلیون دلار در سال در سال 2023) در مراقبت های اورژانسی بود. [249] [251]
مطالعه ای در سال 2017 در مجله منابع انسانی نشان داد که قرار گرفتن در معرض تلویزیون کابلی توانایی شناختی و نرخ فارغ التحصیلی از دبیرستان را برای پسران کاهش می دهد. این تأثیر برای پسران خانواده های تحصیل کرده قوی تر بود. این مقاله مکانیسمی را پیشنهاد میکند که در آن سرگرمیهای تلویزیونی سبک، فعالیتهای محرک شناختی بیشتری را از بین میبرند.[252]
با محتوای بالای سرب در CRT ها و انتشار سریع فناوری های جدید صفحه نمایش تخت، که برخی از آنها (ال سی دی) از لامپ های حاوی جیوه استفاده می کنند، نگرانی فزاینده ای در مورد زباله های الکترونیکی تلویزیون های دور ریخته شده وجود دارد. نگرانیهای مرتبط با سلامت شغلی نیز برای جداکنندههایی که سیمهای مسی و سایر مواد را از CRTها حذف میکنند، وجود دارد. نگرانیهای زیستمحیطی بیشتر مربوط به طراحی و استفاده از تلویزیون به افزایش نیازهای انرژی الکتریکی دستگاهها مربوط میشود.[253]